گروه جامعه: متنی که در ادامه میآید، ترکیبی از دو یادداشت محسن جلالپور نیکوکار و فعال اقتصادی است که یک دوره طولانی با مرحوم بهرامی دوستی داشته است. این دو یادداشت که در تکمیل و ادامهی یکدیگرند، به فاصلهی چند روز نوشته شده و در فضای مجازی منتشر شدهاند. این یادداشت که به جنبههای مختلفی از زندگی و رفتار اجتماعی بهرامی اشاره دارد را بخوانید:
بیش از پنجاه سال است که رضا بهرامی را میشناسم؛ همکلاسی، همبازی، همراه و همدل بیش از نیمقرن زندگیام. او برای من، همۀ کرمانیها و تمام مردمی که دلسوزش بود، از جان و مال خود مایه گذاشت. پذیرش فقدانش برایم ناممکن است و قلبم تاب پذیرش سفر ابدیاش را ندارد.
رضا انسانی نمونه و بیبدیل بود؛ از آن دست انسانهایی که در هر دورهای بهندرت یافت میشوند: رفیقی وفادار، یاری بیتوقع، پرتلاش، مردمدوست و از همه مهمتر، دغدغهمند.
او بیش از هر چیز به مردم و گرفتاریهایشان میاندیشید. نمیشد رضا را ببینی و شوق و ذوقش برای راهاندازی بخش یا مجموعهای جدید در حوزه درمان، یا نگرانیاش برای کارهای بر زمینمانده در همین مسیر را حس نکنی.
حتی یکبار هم از کار و کسب شخصیاش با من درددل نکرد. همیشه سخن از مردم، بیماران، سرطان، شیمیدرمانی و راههایی برای کاهش آلام دردمندان این خطه بود.
در فعالیتهای خیریه، سرآمد و الگویی بینظیر بود. در مسئولیتهای اجتماعی، همواره پیشرو و تأثیرگذار بود. هرگاه سخن از گلریزان برای کار خیر به میان میآمد، او چراغ اول را روشن میکرد. با حضور پررنگش در هیئترئیسه اتاق بازرگانی کرمان، هیئت نمایندگان اتاق ایران و ریاست کمیسیون گردشگری، علمدار توسعه این صنعت در استان بود. از پایهگذاران چند خیریه و مدیرعامل خیریه فعال یاس کرمان بود؛ خیریهای که آثارش بیتردید برای دههها راهگشای بیماران و درماندگان خواهد ماند
چگونه از او بنویسم، وقتی دستم برای نگارش هجرتش یاری نمیکند، قلبم نبودش را باور ندارد و ذهنم توان یادآوری همه کارهای خیر و فعالیتهای بیوقفهاش را ندارد؟ از نظر من، امروز کرمان و مردم ایران عزیزی را از دست دادند که مانندش بهندرت زاده میشود؛ کسی که حتی لحظهای از عمرش را به بیهودگی نگذراند و همواره با شتاب، راهی برای بیماران، دردمندان و زمینخوردگان گشود.
زندهیاد بهرامی تکیهگاه بود
وقتی اوضاع به هم میریزد و مشکلات افزایش مییابد، تنها دلگرمی آدمها به افرادی است که میشود به آنها تکیه داد. متأسفانه در این روزهای پرآشوب، ما یکی از تکیهگاههای خود را از دست دادیم.
رضا بهرامی، که به معنای واقعی، مردی سازنده بود، در طول سالهای عمر پربرکتاش بناهای مستحکمی بر جای گذاشت که آثار خیرش سالها به مردم این خطه خدمت خواهد کرد. در حوزه درمان، او از مؤثرترین بنیانگذاران و راهبران خیریه یاس بود و سالها مسئولیت ریاست هیئتمدیره و مدیرعاملی این مجموعه را بر عهده داشت. خیریه یاس، نهادی شناختهشده در خدمترسانی به بیماران مبتلا به سرطان در جنوب شرق کشور است. مرکز رادیوتراپی، شیمیدرمانی، انکولوژی و کلینیک درمان سرطان تنها بخشی از آثار خیر این مجموعهاند. رضا بهرامی همواره به فکر بیماران سرطانی بود و در پی یافتن راههایی برای رفع مشکلات و معضلات این دردمندان.
او معتقد بود که کرمان باید به مرکز بزرگ پیشگیری و درمان سرطان در جنوب شرق کشور تبدیل شود و خیریه یاس وظیفه دارد زنجیرهای کامل از تحقیق و پیشگیری تا درمان سرطان را در این منطقه تکمیل کند. او برای هر ایده و هر بخش، وقت و انرژی بسیار صرف میکرد و همواره چراغ اول هر کار خیری را خود روشن میکرد.
انسانهای امروزی را میتوان در سه دسته جای داد:
گروه نخست، کسانیاند که زندگی را در امور روزمره و کارهای عادی خلاصه کردهاند، بیآنکه خلاقیت یا ارادهای برای فراتر رفتن از این دایره داشته باشند.
گروه دوم، منفعت طلب و خودخواه هستند و نهتنها سازنده نیستند، بلکه اغلب مخرب هم هستند. این گروه، چون همهچیز را در انحصار خود و اطرافیان محدودشان میبینند، اغلب عامل تخریب و ناسازگاری در جامعه میشوند و به جای بهبود محیط، بیاخلاقی و ناسازگاری را ترویج میکنند.
اما گروه سوم، انسانهاییاند که از جان، مال و توان خود برای جامعه هزینه میکنند؛ انسانهای سازندهای که در طول عمرشان بناهایی ماندگار به جا میگذارند و همواره از وجود خود برای جامعه خرج میکنند. این گروه هرچند اندکاند، اما بسیاری از داشتههای امروز ما مرهون تلاش و ازخودگذشتگی این گروه است.
رضا بهرامی و حسین ودیعتی از این دسته انسانهای والای کرمانی بودند که دست روزگار در این ایام پر آشوب، ما را از وجود پرخیرشان محروم کرد. خداوند آنها را رحمت کند و در جهان باقی، پاداش تلاش و ایثارشان را به نیکی به آنها بازگرداند.
به خودم، خانواده محترم ایشان، دوستان، آشنایان و همه دوستدارانش تسلیت میگویم
نظر خود را بنویسید