مهدی محبیکرمانی
هفده مرداد روز خبرنگار رسید و همه یادشان افتاد که یک جماعتی در گوشه این سرزمین به عنوان چشم بینا و گوش شنوای جامعه، عجالتاً نه چشمی برای بینایی دارند و نه گوشی برای شنوایی برایشان گذاشتهاند. اینکه در روز خبرنگار، بزرگانی خبرنگاران را تکریم کرده و صادقانه و صمیمانه آنها را مورد عنایت قرار دادهاند، البته جای تقدیر و تشکر دارد. شنیدم که جناب استاندار به همین مناسبت حتی به خانه روزنامهنگاران پیشکسوت رفته و از نزدیک با مسائل ـ روزنامهنگاری، بیواسطه آشنا شدهاند.
کاش این عنایت را از مقاماتی میدیدیم که شرایط نابهسامان مطبوعات مستقیماً به عملکرد آنها برمیگردد. مثلاً بعضا مقامات و مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مقاماتی که دقیقاً فرهنگ را رها کرده و به دنبال کار ارشاد اهل فرهنگ و هنر را گرفتهاند.
در حالیکه اگر قرار است جماعتی ارشاد اسلامی شوند، این آنها هستند و نه اهل فرهنگ و هنر، نه اهل مطبوعات؛ قرار نیست که آنها روایت خود را از اسلام به مردم تحمیل کنند، آن هم برآمده از دولتی هستند که رئیس جمهورش ملاک عمل خود را قرآن مجید و نهجالبلاغه قرار داده است و عجالتاً تاکنون به آن هم وفادار بودهاند. میخواهم بپرسم، این چه فرهنگی است که روزنامهنگارش روز به روز دارد به اضمحلال نزدیکتر شده و اهالی آن به اجبار، یکی پس از دیگری بیکار شده، و در نهایت استیصال، در پشت درهای تحقیر دنبال دوشاهی بیمه بیکاری افتادهاند.
دقیقاً آنهایی که امروز برایشان جشن گرفته و گل و نقل و نبات نثارشان میکنند؛ شما به این جماعت چشم بینا و گوش شنوا میگویید؟
بهای کاغذ مطبوعاتی (نازلترین کاغذ) در فاصله دو سال تقریبا دو برابر شده! بهای زینک هم همینطور! تغییرات حقوق و مزایای عوامل مطبوعاتی (هر چند ناچیز) هم مزید بر علت شده است. کسی نیست که نداند منبع درآمد یک نشریه مستقل بهای تک فروشی و آگهی است، که جمع کل آن «اگر تیراژ در حد متعارف باشد» در بهترین وضعیت جوابگوی سهم موزع و روزنامه فروش نیست!
آگهی هم تکلیفش روشن است، در یک اقتصاد آشفته (رویم نمیشود بگویم ورشکسته)، مگر بخش خصوصی توانی دارد که بتواند آگهی مطبوعاتی هم بدهد. دولتیها هم معمولاً آگهیهایشان سهم نشریات خاصی است.
نتیجه اینکه نشریات روز به روز لاغرتر شده تا بالاخره در نهایت مظلومیت بمیرند، بروید آمار این گونه نشریات و روزنامهنگاران بیکار را سئوال کنید. بازار نشریات وابسته به جریانات سیاسی البته همچنان گرم است. محتوایشان اما به اندازه شکل و شمایلشان گرم نیست.
حالا برگردیم به اصل قضیه: میگویند وظیفه مطبوعات در شرایط کنونی تقویت همبستگی ملی، ایجاد روحیه حماسی وجان بازی و بالا بردن ضریب همدلی و همیاری جمعی مردم است.
بفرمایید با این شرایطی که مطبوعات گرفتار آن هستند، و با این شرایطی که تعطیلی نشریات روزشمار شده است، مگر جایی برای اهالی این وظایف باقی مانده است؟ این است که جای خالی آنها را رادیوهای مخاصم خارجی، صدای ماهوارهها و فضای ژلهای و شبه اطلاعات مجازی میگیرند، رسانهی ملی هم عملا نقش ملی خود را از دست داده است. همه چیز هست، غیر از ملی! به کسی برنخورد، حالا حق داریم بگوییم چه کشکی... و چه دوغی!
نظر خود را بنویسید