مهدی محبیکرمانی
چندی قبل دکتر حامد علیخانی مدیر عامل صندوق بازنشستگی کارکنان صنایع مس ایران در جلسهای با جمعی از هیات مدیره و مجمع عمومی نمایندگان کانون، در رفسنجان گزارشی از عملکرد شش ماهۀ خود ارائه کرد. گزارشی که بیشتر یک جمع بندی از مشکلات صندوق و تصویری از یک برنامه هدف برای حل این مشکلات بود. برنامهای که تا به عملکرد برسد، البته هنوز راه درازی در پیش دارد.
این که یک مدیر بتواند برنامهای روشن و مورد حمایت بازنشستگان ارائه نماید قطعاً یک موفقیت است. اما موفقیتی که شش ماه از طلاییترین فرصتهای اجرایی و عملیاتی را از صندوق بگیرد، چندان هم نمیتواند تعریفی ملموس از یک موفقیت باشد. این گزاره البته تقلیل ارزش کار دکتر علیخانی و تیم پرشمارش نیست. در پروندۀ عملیاتی دکتر علیخانی نقاط درخشانی هم هست. پیشتر ها مقرر بود مدیرعامل و هیات مدیره صندوق از بین مشارکین صندوق انتخاب شوند. فلسفۀ وجودی این امر هم روشن است؛ یعنی که یک جمع مشارک، ذینفع و صاحبنظر که تمام جریانات صندوق را با شناخت دقیق رصد میکردهاند و سرنوشت و منافع مشترک داشتند، نباید شش ماه وقت خود را – آن هم با انبوهی مشاور و معاون غیر مشارک - صرف رسیدن به یک شناخت حداقلی از سابقۀ صندوق و مسائل آن نماید. یک ترکیب مدیریتی مشارک که تمام نقاط ضعف و قدرت مدیران گذشته را میشناسد، میتواند از شکلبندی تمام روابط پیچیده خانوادگی، قبیلهای و سیاسی در تمام لایهها و سطوح ساختار تشکیلاتی گرهگشایی نماید. مشکلات و نیازهای اساسی بازنشستگان، راههای برون رفت از مصائب دیوانسالاری، تورم سهمگین نیروی انسانی سفارشی و تحمیلی، ضعف و ناکارآمدی سازمان غیرتخصصی و ناشایستۀ مدیریت شرکتهای زیرمجموعه را به خوبی میشناسد. با نگاه مزاحم پندارانه بازنشستگی کشور و تعریف و تصور شرمآور صدقه بگیران پرمدعا از جامعۀ شریف بازنشستگان کشور آشناست و مهمتر از همه رنج بزرگ عدم شناخت مدیران ارشد شرکت از نقش عظیم بازنشستگان به عنوان بنیانگذاران و راهبران جهادی یک صنعت نوخاسته و فاتحان خرمشهر سرچشمه و افتخار آفرینان عرصه توسعه و اقتدار شرکت در ارتقاء عزت و عظمت جایگاه مدیریتی شرکت را با رگ و پوست خود احساس کرده است.
میخواهم بپرسم آیا گروه حاضر مدیریتی صندوق تا چه اندازه به عمق مسائل بالا اشراف پیدا کرده است. در یک کلام آیا توانستهاند از اعضاء هیات مدیرههای شرکتهای منظومه یک رزومۀ کامل گرد آورده باشند. منظورم اطلاعات معمولی رزومهها نیست، خاستگاه اجتماعی آنها، وابستگی به شبکههای قدرت آشکار و نهان، میزان اثرگذاری بر جریان مدیریت سالم مجموعه، وقت و نیرویی که صرف پیشبرد حوزه مدیریتی خود میکنند، نقش آنها در شبکههای مویرگی درون سازمانی، تبارشناسی خانوادگی و قبیلهای .... و یک قلم آیا به این رسیدهاند که چرا عموماً اعضاء هیات مدیرهها، عضو موظف سازمان هستند، اما عملاً هیچ وظیفۀ مشخص و کارسازی بر دوش ندارند و جلسات را هم یک در میان میآیند. تردیدی نیست برای هدفمند کردن سیاستهای شرکتهای منظومه و تبدیل آنها به مجموعههایی با نشاط، کارآمد و سودآور و رو به توسعه، راهی جز تغییر و اصلاح در ساختار مدیریتی آنها وجود ندارد. نمیدانم تا چه اندازه قادر به تحمل تکانههای ناشی از تکان دادن یک نفر از مجموعۀ دویست نفر حاضر را دارید.
جناب آقای دکتر علیخانی عزیز، اینجا به طور مشخص روی سخنم با شماست و میدانم که به شفافسازی اعتقاد دارید. بیایید و نام این دویست نفر را به تفکیک شرکتها در اختیار جامعۀ بازنشستگی قرار دهید تا ما به سادگی و البته محرمانه سابقۀ تک تک آنها، سرنخهای وابستگی آنها، نقش و عملکرد مثبت یا منفی آنها را در مجموعه و هر آنچه که باید در مورد آنها بدانید از طریق هیات مدیره شرکت در اختیار شما بگذاریم.
شرکتهای خلقالساعه در محفلهای شبانه
خداکند که به شعار شفافسازی، تعامل و تحول خود وفادار باشید. این را حتما میدانید که بخش عمدهای از شرکتهای منظومۀ صندوق اساساً نه بر حسب نیاز و نه به مقتضای یک طرح امکانسنجی با توجیه فنی اقتصادی بالا، بلکه بیشتر برای این تاسیس شدهاند که برادرزادۀ شما و خواهرزادۀ من بیکار نباشند!؟ بعض آنها هم البته با فشار و توصیۀ سیاسیون پا گرفتهاند.
توصیه میکنم فلسفۀ وجودی شرکتهای مختلف منظومۀ صندوق ـ خاصه شرکتهای وابسته به سرمایهگذاری مس سرچشمه را از زبان افراد مطلع جویا شوید، آمار تکان دهندۀ شرکتهای ورشکسته، ادغام شده، تعطیل شده و انحلال یافته معنای خاص خود را دارد اصلاً بگردید ببینید چند شرکت از منظومۀ صندوق هستند که به یک ضرورت واقعی و براساس یک طرح امکانسنجی و توجیه فنی و اقتصادی تشکیل شدهاند.
کم نبودهاند شرکتهایی که در یک محفل شبانه کلید خوردهاند و در فردای همان روز کار ثبت و تاسیس آنها تمام شده است. شرکتهایی که اتفاقاً قراردادهایشان هم پیشاپیش برای امضاء آماده شده بود. رانتخواری از این وقیحانهتر نمیباشد. بدتر از همه آقازادهای میآید، تشکیلاتی را تحویل میگیرد. شرایط قانونی تصدی مسئولیت ارجاعی را ندارد. در کار مدیریت تشکیلات هم میماند، میآیند صورت مسئله را پاک میکنند. آن تشکیلات را تعطیل میکنند! انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته! و شگفتا که به منصبی بالاتر هم ارتقا پیدا میکند.
به نظر میرسد مهمترین بحث در آسیب شناسی منظومۀ صندوق توجه به شرایط موجود و ترکیببندی این شرکتها در نقش و موقعیت شرکتهای فعال مجموعه نیست، بلکه باید از مطالعۀ دقیق و نقد شرکتهای انحلال یافته، در شرف انحلال، ادغام شده، در شرف ادغام، ورشکسته، در حال تسویه و .... صورت گیرد. این بررسیها میتواند مسیر اجتناب ناپذیر آیندۀ بسیاری از شرکتهای موجود را به خوبی نشان دهد. میخواهم بگویم مدیران شرکت سرمایهگذاری و متعاقب آن صندوق بازنشستگی نباید آن قدر اختیار داشته باشند که سهم مشارکت بارنشستگان در سهام این شرکتها را به دلایل سادهای با پاک کردن صورت مسئله بر باد دهند. اتفاقی که بارها و بارها خاصه در دوران مدیران وارداتی و غیربومی رخ داده است. فلسفۀ وجودی این شرکتها، بررسی جریان مدیریتی و مسیر طی شده تا نقطۀ بنبست و ... لابد دلایلی داشته است.
بازخوانی این دلایل درسی از یک تجربه است. تجربهای که با هزینۀ سنگینی سعی در پنهان کردن آن داشتهایم؟!...
نمیشود که یک شرکت موفق و خلاق تولیدی در کرمان با کارنامهای درخشان به دلایلی واهی به یکباره بخوابد. ماشینآلاتش به یغما بروند که مثلاً یک رقیب در اصفهان بازارش را از دست ندهد؟!
نمیشود که این همه شرکت در طول سی سال ثبت و به سادگی تعطیل و تسویه شوند؛ بیکه کسی بابت علل تعطیلی و فروپاشی این همه پاسخگو باشد؟!
اگر حساب و کتابی در کار بود احتمالاً خیلی از آنها که امروزه به اعتبار رانتهای دریافتی به زمین و زمان فخر میفروشند، جایشان باید خیلی تنگتر از جایی بود که حالا توی آن نفس میکشند!
ما مردم خوش استقبال و بد بدرقهای هستیم
آقای دکتر علیخانی عزیز، چندی است که موج حمایت خودجوش گروهی از بازنشستگان از شما فضای مجازی را پر کرده است. این حمایت را در جلسات شما با گروههایی از بازنشستگان شهرهای مختلف هم میبینیم. انصاف میدهم که این حمایتها لااقل تا اینجا حق شماست. شما در اجرای برنامههای خود خاصه در جهت منافع بازنشستگان و اقتدار صندوق موفق عمل کردهاید. امیدوارم از یاد نبرید که این حمایتها بیشتر به دلیل انطباق برنامههای شما با مطالبات بازنشستگان است و خدا نکند روزی این موج فروکش کرده و یا در جهت دیگری تلاطم پیدا کند.
ما سوابق تلخی از اینگونه حمایتهای زودهنگام داریم، به خصوص که شائبۀ امواجی برنامهریزی شده هم در میان است. ما مردم خوش استقبال و بد بدرقهای هستیم. همۀ مطالبات بازنشستگان یک طرف، مصوبۀ غیرقانونی وزارت رفاه هم یک طرف؛ اگرتمام نیروی خود و ساختار مدیریتی صندوق را معطوف به لغو این مصوبه از طریق شورای نگهبان و یا دیوان عدالت اداری بنمائید، بیشترین خدمت را به جامعه بازنشستگی کردهاید، حتی اگر که پیگیری دیگر مطالبات به تعویق افتد. صندوق باید در دامن مادر خود، یعنی شرکت ملی صنایع مس ایران آرام گرفته و بزرگ شود. برای نامادری رفاه سرنوشت شرکتهای منظومه صندوق اهمیت چندانی ندارد. آنها به سهام فعلی چشم دوختهاند! چیزی که دقیقاً خلاف اصل 44 قانون اساسی است.
شرایط سخت و نفسگیر ناشی از طمع وزارت رفاه بر صندوق صد در صد خصوصی بازنشستگان و پوشاندن یک لاقبای ناراست قانونی به این حرکت آشکارا غیر قانونی، مدتهاست که هرگونه انگیزه و فرصت را از مجموعۀ مدیریتی و بدنه صندوق از یک سو و جامعۀ بازنشستگی را از سوی دیگر گرفته است، همین که ماجرای این مصوبه مدتهاست که در شورای نگهبان به تصمیم نرسیده است، همینکه دیوان عدالت اداری عجالتاً رای بر توقف روند اجرایی این مصوبه تا وصول به یک رای عادلانه داده است، خبر از حقانیت حقوق صندوق میدهد. امری که در فتاوی تمام مراجع بزرگ نه به زبان که با قلم و مهر و امضا منعکس است.
فرصت طلایی در اختیار مدیریت صندوق
تغییر دولت و روی کار امدن دولت جدید فرصتی طلایی در اختیار مدیریت صندوق و شرکت است که بتوانند حتی قبل از اظهار نظر شورای نگهبان و دیوان عدالت اداری، لغو مصوبۀ غیرقانونی دولت قبلی را در سطح مقامات ذیربط دولت جدید به سامان برسانند و آرامش خیال و امید را به جامعۀ آشفتهحال بازنشستگی برگردانند. آنچه که مدیریت صندوق از آن به ایجاد آرامش در دلهای بازنشستگان یاد میکنند.
میخواهم برای ایجاد اطمینان و آرامش بیشتر در دلهای بازنشستگان این سوال را از اقای دکتر علیخانی داشته باشم که اگر به فرض محال فردا روزی مصوبۀ مذکور با تایید شورای نگهبان یا دیوان عدالت اداری به مدیریت مس ابلاغ گردید، واکنش مدیریت صندوق به این ابلاغیه چه خواهد بود؟
- به حکم معمول من مامورم و معذور، ترتیب تغییرات و انتقال صندوق را با اساسنامۀ جدید به وزارت رفاه خواهند داد؟
- از اجرای مصوبه خودداری کرده و طبیعتاً از کار برکنار شده یا استعفا خواهند داد؟
- میآیند در صف بازنشستگان میایستند و دوشادوش آنها از حق آنها دفاع خواهند کرد و پای عواقب آن هم میایستند؟
از بحث پر اضطراب مصوبۀ ننگین وزارت رفاه که بگذریم، بحث ایجاد انضباط مالی و عملکردی در منظومۀ صندوق، یکی از برنامههای ضروری مدیریت موضوع هدف صندوق است.
تعدیل نیروی انسانی اولین اقدام است
کمتر کسی است که نداند تورم نیروی انسانی در شرکتهای منظومۀ صندوق بیداد میکند، و این را هم همه میدانند که کمتر استخدامی در این شرکتها و حتی ترفیع و تغییر شغل کارکنان مربوطه به واسطۀ یک سیاست روشن شایستهسالاری بوده است. تقریبا بخش قابل توجهی از این حجم متورم نیروی انسانی را کسانی تشکیل میدهند که دستشان به دم گاوی بند بوده است. (جسارت نباشد در مثل مناقشه نیست) در همین منظومه، آدمهای بسیاری داریم که تا مرغ و خروسهای ایل و تبارشان را به مناسبت مسئولیتها و ارتباطات خود استخدام کرده و حالا هم همۀ آنها در منظومه رسوب کردهاند و به اعتبار تعداد خود یک شبکۀ قدرت هم تعریف کردهاند.. درست در همین شرایط آدم بازنشسته داریم که فرزند شاگرد اول و معدل بیست دوره ارشدش، فارغالتحصیل یک دانشگاه برجستۀ دولتی شش ماه دنبال استخدام بوده و آخر هم کارش به جایی نرسیده است!
تردیدی نیست که در بازآفرینی شخصیت اقتصادی یک شرکت، تعدیل نیروی انسانی اولین قدم در بازسازی ساختار سازمان است، میخواهم بدانم آیا آقای دکتر علیخانی اهل ورود به عرصۀ خطرخیزی چون این سیاست هستند. تصور کنید دوازده هزار نفر دورهم جمع شدهاند که مثلاً حقوق شش هزار نفر را تامین کنند؛ حال آنکه در بهترین حالت اگر بتوانند حقوق دو ماه بازنشستگان را بدهند هنر کردهاند!
چه اجباری است که این همه زحمت به این جماعت بدهید، آنها را به خانههایشان بفرستید، حقوق ایام بیکاریشان را هم بدهید، شرکتها را هم به بخش خصوصی اهلش واگذار کنید. پولش را هم به بازنشستگان بدهید، ثواب هم دارد. ما همه میلیاردر میشویم. شر قصه هم کنده ؟!
تصور من از انضباط مالی و عملکردی مفهومی در حد بازنگری در ماهیت، عملکرد و قابلیت تجدید سازمان هر شرکت، باز تعریف نمودار سازمانی شرکت و معرفی نیروی مازاد تحت نظر یک هیات مدیره متخصص، پاکدست و توانمند و ایجاد زمینۀ لازم برای رسیدن به یک تحول اساسی در حیات صندوق است. این بیمار با تیمار درمان نمیشود. باید جراحی شود. یک عمل با ریسک بالا؛ هستید پای این عمل بایستید ؟
نظر خود را بنویسید