رحیم بنی اسد آزاد: هفته گذشته کتاب «نقش آهن» که پژوهشی بر نقوش درهای کرمان و نرده پنجرهها است و توسط «محسن امینی» و با همکاری «کیکاووس کاظمی» و «ایمان امینی« توسط «مرکز کرمانشناسی» منتشر شده است رونمایی شد. کتابی که «محسن امینی» در آن به سراغ سوژهای رفته که خیلی از ما روزمره آنها را دیده و به سادگی از آن گذشتهایم و شاید اصلا توجهی به آن نکردهایم، اما آنها چشم این هنرمند را گرفته و به ما هم نشان داده تا بگوید اطراف ما پر از زیباییهایی است که از گذشتگان به ما رسیده، فقط باید ببینیم و آنها را ثبت و ضبط کنیم کاری که او با این درها کرد. با او گفت وگویی دربارة این کتاب کردم که میخوانید.
جناب امینی شما سراغ سوژهای رفتید که افراد زیادی روزانه آن را میببینند و به سادگی از کنارآن میگذرند، از این انتخاب و نگاه بگویید؟
سال ۹۱و ۹۲ وقتی که در هنرستان هنرهای زیبا تدریس میکردم مسیر هنرستان تا خانه را پیاده میرفتم و اغلب دوست داشتم از کوچهها و محلهها بروم. در محله «سلمان فارسی» و کوچههای کنار بیمارستان «راضیه فیروز» متوجه درهای زیبایی شدم، زیبایی که با توجه به معماری درونگرای ایرانی به درون خانهها تعلق نداشت و چون تابلویی زیبا و آبستره برای رهگذران بود. تصمیم گرفتم این درها که هر کدام تابلویی زیبا بود را ثبت کنم و به صورت یک مجموعه چاپ کنم،
برای همین تمامی محلههای دهة ۴۰ و ۵۰ را به کمک همکارانم کوچه به کوچه بررسی کردیم و حدود ۲۰۰۰ عکس، تهیه شد که از میان این عکسها ۱۰۰عکس که نقش آنها منحصر به فرد بود را انتخاب کردیم.
در بررسی نقوش چه جنبهای بیشتر مد نظر شما بود، قدمت یا جنبه بصری و فرمی آن؟
به لحاظ قدمت، همة مجموعه مربوط به دورة پهلوی اول و دوم است یعنی زمانی که معماری ایرانی از سنتهایش فاصله میگرفت و با معماری جهانی تلفیق میشد، و همچنین مصالح جدید وارد معماری میشد. این درها نیز نتیجة کاربرد آهن به جای چوب است، اما هنوز نگاه ایرانی در آنها جریان دارد، نگاهی عارفانه که هر چیز را به زیبایی میخواهد.
به لحاظ هویت دیداری و فرم هم بسیار منحصر هستند. نقشهایی بینظیر که خاص مردم کرمان است و حالا تبدیل به بخشی از میراث دیداری شهر شده است. تصویرهایی از سروها، نخلها، گلها و حتی پیکرهی آبستره زنها با استفاده از گلها که به لحاظ اجرا بسیار ماهرانه و دقیق کار شده است و تناسبات درستی دارند.
شما تصویر سازی و انیمیشن کار میکنید، این نقوش چه ارتباطی به رشته و حوزة کاری شما داشت و آیا میتوان به ارتباطی رسید؟
تصویر این درها به عنوانی جزیی از یک کل، از یک فرهنگ و هویت به نام کرمان است، من این درها را تابلوهای آبسترهای دیدم که در کوچهها و محلهها خودنمایی میکردند و هر یک نشان دهندة ذوق و فرهنگ سفارش دهنده و سازندة آن بود، گاهی ساده و گاهی پر پیرایه.
منابع شما برای این پژوهش چه بود و چه جنبهای از آنها بیشتر مد نظر شما بود و پر رنگ شد؟
پژوهش بر اساس عکسهایی بود که به صورت میدانی و کوچه به کوچه تهیه کردیم. عکاسی درها را «کیکاووس کاظمی» بر عهده داشت. عکسها به گونهای بود که پرسپکتیو نداشته باشد تا نقش درها به خوبی مشخص باشد، اما برای درک بهتر، نقش درها ترسیم شد که کار ترسیم را «ایمان امینی» انجام دادند . در نهایت با توجه به فرم نقوش و کیفیت بصری آنها مجموعة نهایی انتخاب شد و از لحاظ پیشینة نقش مورد بررسی قرار گرفت .
این نقوش در کرمان در جاهای مختلفی مثل بناهای قدیمی و خانهها دیده میشود. این که اینها در سادهترین چیزهایی که از گذشته به ما رسیده دیده میشود دلیلش چیست؟
دلیل توجه سفارش دهندهها به نقش و نگار روی درها، دورة تاریخی بوده که این درها ساخته شده است. دورهای که از گذشته جدا میشدیم و با ورود به دنیای جدید باز هم نیمنگاهی به گذشته داشتیم.
به لحاظ اجتماعی نیز طبقة متوسط شکل گرفته بود و این طبقه نیازهای تازهای داشت. بسته به توان مالی سفارشدهندگان کیفیت و کمیت درها متفاوت است، اما چیزی که بیشتر از همه مورد توجه است همان نگاه انسان ایرانی است که هنوز از جهانبینی خود فاصله نگرفته بود.
این نقوش گاها از بین میروند و کم کم خیلی از آنها فراموش میشود. هدف شما از پرداختن به اینها چه بود؟
مهمترین هدف من ثبت گوشهای از هویت دیداری شهر کرمان بود که در این درها دیده میشود، اما با توجه به معادن سنگ آهن و کارخانههای فولاد که در استان است ایکاش این مجموعه به صورت یک مجموعة فیزیکی هم جمعآوری میشد. خیلی از درهایی که در این کتاب است دیگر وجود ندارد و سرنوشت درها مشخص نیست، حتی چند در بی نظیر در مجموعه درهای کتاب وجود داردکه میتواند به عنوان یک المان شهری در جای مناسب قرار گیرد و برای آیندگان حفظ شود، طراحان شهری هم میتوانند با الگوگیری از این مجموعه ،طراحی شهری انجام دهند و در جاهایی مثل نردههای جدا کننده پارکها،خیابانها، ادارات و ...استفاده کنند.
در مسیر پژوهش به چیزهایی رسیدید که از روز اول فکرش را نمیکردید؟
تنوع بینظیر نقشها؛ بعضی نقوش ریشه در اساطیر داشت چون تکرار نقش گردونة مهر، بعضی با توجه به هنر معاصر آن زمان طراحی شده بود شبیه به جنبش پاپ آرت و یا آرت دکو و هنر انتزاعی؛ بعضی هم به طبیعت کرمان نزدیک بود. نقش سروها و نخلها؛ تناسب در به عنوان کادر با نقشها و ترکیب بندی آنها درون کادر، در هم چنان بود که هنرمندی ماهر باید طراح نقشها باشد؛ حتما اگر این درها در موقعیت جغرافیایی دیگری بود مورد توجه و مراقبت و نگهداری قرار میگرفت.
از چالشهای این کار هم بگویید و آیا برنامهای برای پژوهشهای دیگر در این زمینه دارید؟
گستردگی و حجم کار نیاز به گروه پژوهشی داشت که خوشبختانه این گروه شکل گرفت و کار تالیف و تدوین کتاب به درستی انجام شد. خصوصا که کتاب، درهای خانهها را به صورت ویژهتری مورد بررسی قرار داده، زیرا سلیقة جمعی تصویری کرمانیها در این درها دیده میشود. در طول پژوهش سعی شد سازندگان درها و یا کارگاههای سازنده هم شناسایی شود که با توجه به تعدد استادکاران و کارگاههای سازنده، این امکان وجود نداشت. با توجه به هزینههای پژوهش و چاپ در انتهای کار به چند شرکت فولاد برای پشتیبانی کار مراجعه کردم که مورد بیتوجهی قرار گرفت. مثل اینکه سهم کرمان از فولاد فقط آلودگی هوا و محیط زیست، مصرف فاضلابهای شهری و فرسودگی جادهها و سازههای شهری چون پلهاست که در جابجایی محصولات فولادی در چرخة تولید صورت میگیرد. در حال حاضر روی یکی دیگر از تصویرهای منحصر و ویژة کرمان در حال کار هستم که در آیندهای نزدیک رونمایی خواهد شد. امیدوارم این پژوهش برای پژوهشگران حال و آینده مفید باشد.
نظر خود را بنویسید