گروه فرهنگوهنر: کمتر از دو ماه از درگذشت محمدعلی علومی ـ نویسنده، پژوهشگر، شاهنامهپژوه و طنزپرداز اهل بم، جمعی از دوستان و دوستدارانش در سالن باستانیپاریزی کتابخانه ملی شهر کرمان دور هم جمع شدند و از او گفتند.
مهدی محبیکرمانی ـ داستاننویس و پژوهشگر در ابتدای سخنانش در این مراسم سوالی را مطرح کرد و آن اینکه: وظیفۀ ما هنرمندان اعم از کسانی که داستان مینویسند، کسانی که کتاب مینویسند، کسانی که روزنامهنگاری میکنند، کسانی که نقاشی میکنند و همۀ اعضای دیگر جامعۀ محدود و محروم هنرمندان، نسبت به خودمان چیست؟
وی سپس گفت: «این سوالی است که در 10،12 سال گذشته پاسخ روشنی برای آن نیافتم». وی توضیح داد: «همواره شاهدیم که صنوف غیرهنری از جمله کسبه همبستگی و جسارتی بسیار بیشتر از ما در دفاع از حقوق صنفی خود دارند اما ما جامعۀ هنری آنطور که باید و شاید، همبستگی نداریم».
وی افزود: «چقدر یاد مرحوم مظهری میکنیم؟ چقدر یاد محمد امام میکنیم؟ چقدر یاد حتی احمدرضا احمدی میکنیم؟ چقدر یاد کیومرث منشیزاده میکنیم؟ البته اخیرا شهرام پارسامطلق یک کار خوب دربارۀ ایشان کرده که جای قدردانی دارد».
به گزارش خبرنگار استقامت، وی ادامه داد: «من تنها به هنرمندان آرمیده در خاک اشاره نمیکنم، حتی از زندهها هم یاد نمیکنیم. جناب کرمانینژاد به گردن یک نسل از داستاننویسان ما حق استادی دارند. چقدر از ایشان یاد میکنیم؟».
محبیکرمانی سپس اظهار کرد: «محمدعلی علومی مثل همۀ انسانها آمد، زندگی کرد و رفت. او زیبا زندگی کرد. عرض زندگیاش بسیار بیشتر از طول آن بود و حالا میخواهم سوال کنم وظیفۀ ما نسبت به علومی و علومیها چیست؟ همین که مراسم خاکسپاری و ختم باشکوه برگزار کنیم و تا یکی، دو سال بعد، گاهگاهی از آنها یادی بکنیم کافی است؟ این کارها را که برای همۀ درگذشتگان انجام میدهیم!».
وی ادامه داد: «هر هنرمندی قطعا آرمانها و آرزوهای دستنایافته دارد. نگذاریم حسرت برخی از این آرزوها بهدل هنرمندان بماند».
وی سپس به ماجرای هولناک زلزلۀ بم در دیماه 82 و آنچه که زندهیاد علومی پس از این حادثه آرزوی انجام آن را داشت اشاره کرد و گفت: «بعد از ماجرای زلزلۀ بم و آن اتفاق مهیب و واقعا سنگین و کمرشکن آقای علومی هرجا که مینشست، صحبت از بم فرهنگی میکرد. به باور علومی، بم فقط یک شهر نبود که زلزله آن را تخریب کرد، بم یک فرهنگ بود که بخشی از آن در زلزله از بین رفت».
وی اظهار کرد: «برخی جامعهشناسان آن زمان میگفتند که مسئلۀ مهم بم فقط تخریب خانهها و نیاز به آواربرداری و بازسازی نیست بلکه مسئله، سرمایههای اجتماعی گسستهای است که بازسازی آن بهراحتی امکانپذیر نیست. زندهیاد علومی تاکید بر احیای این فرهنگ و این سرمایهها داشت؛ داستانها، افسانهها، قصهها و اسطورههایی که در خرده فرهنگهای محلات و مکانهای تاریخی مهم در بم اتفاق افتاده بود».
وی افزود: «یادم است آقای محمدعلی جوشایی (شاعر) آن زمان بهرغم تمام داغهایی که تحمل میکردند مسئولیت اداره فرهنگ و ارشاد بمِ ویران را هم داشتند. به همت بسیاری از این دوستان جشنوارۀ طنز وکاریکاتور بم در سال 83 به منظور احیای بخشی از روحیۀ مردم بم برگزار شد که آقای علومی محور این برنامه بود و بسیار هم برای آن زحمت کشید».
محبیکرمانی با اشاره به اینکه تقریبا تمام طنزپردازان و کارتونیستهای کشور و حتی از کشورهای دیگر در این جشنواره شرکت کردند، تصریح کرد: «این رویداد بسیار به تلطیف روحیۀ ساکنان بم کمک کرد».
وی بیان کرد: «آقای علومی بهدنبال آن بود که این جشنواره را سراسری و در تقویم وزارت فرهنگ و ارشاد آن را ثبت کند تا هر سال همزمان با سالگرد زلزله برگزار شود». وی ادامه داد: «اما دریغ که ما هزینههای بسیار سنگین بازسازی کالبدی بم را دادیم اما عدهای تنگنظر و ناآگاه این جشنواره را سالیانه نکردند. چقدر آقای علومی برای آن پیگیری کرد و به نتیجه نرسید».
این داستاننویس کرمانی گفت: «آقای علومی آرزوی دیگری هم داشت. او بهدنبال ایجاد مرکزیتی بود که تمام مستندات، فیلمها، عکسها، خبرها و هرآنچه که مربوط به روزهای نخستین زلزله بود را جمعآوری کند. کاری به این ندارم ایدۀ اولیۀ آن از که بود اما زندهیاد علومی با جدیت آن را پیگیری میکرد. حتی طرح آن هم نوشته شد و آن را به وزارت مسکن و شهرسازی ارائه کرد اما این طرح بایگانی شد».
وی خاطرنشان کرد: «اگر قرار است خدمتی به زندهیاد علومی بکنیم بیایید کمک کنیم که این آرزوهای او محقق شود. اگرچه برای مستندسازی زمان و فرصت را از دست دادهایم اما برای برگزاری جشنواره طنز و کاریکاتور هنوز فرصت داریم و از یاد نبریم هنوز وقتی اسم بم مطرح میشود جایی از احساسات ما تکان میخورد».
اسطوره و طنز و تراژدی در آثار علومی
لیلا راهدار ـ داستاننویس نیز در این مراسم با بیان اینکه ارتباط و آشنایی ما با آقای علومی به سالیان دور برمیگردد، گفت: «سال 72،73 من سنندج بودم و مجله جوانان را تهیه میکردم. اولین مطلبی که برای این مجله فرستادم نامهای برای پدر و مادرم بود. آقای علومی آن را چاپ کرد. آن زمان دیدن ایشان آرزویم بود و نمیدانستم کرمانی است چه رسد به اینکه در آینده قرار است در ازدواج من هم تاثیر بگذارد و یک روزی در خانۀ ما بنشیند و خاطراتی از مادر و نامادری و پدرش بگوید».
وی افزود: «آقای علومی برای من فردی خاص و چیزی بیشتر از معلم داستاننویسی بود».
وی سپس اظهار کرد: «در آثار علومی طنز بود. او بین اسطوره و طنز و تراژدی حیران بود».
راهدار گفت: «بم ویران شده بود و افسانهها و روایتها و قصهها از زیر آوار بیرون آمده بودند و علومی میخواست قصههای خندهدار را از این خاک و خون شکار کند و دربارۀ آن حرف بزند. طبیعی است که طنزش طنزی خونین و سرشکسته و پاشکسته و اسطورهای میشد».
او با بیان اینکه شاید بتوان گفت تاثیر نوستالژی بر نوشتار در طنز علومی دیده میشود، ادامه داد: «نگاه طناز او بسیار عجیب بود. او یکی از افراد موفق در زمینۀ طنز بود و توجه خاصی به این حوزه داشت».
وی بیان کرد: «علومی آدم تراژیکی بود که دوست داشت طنز بنویسد».
راهدار با اشاره به آثار پژوهشی زندهیاد علومی در زمینۀ طنز و کسب جوایزی در جشنوارههای طنز گفت: «ایرج بسطامی دوست و یار غار علومی بود و همیشه از او حرف میزد و نمیدانم چرا هر دو این هنرمندان غریب رفتند».
این داستاننویس در بخش دیگری از سخنانش، با نقل خاطرات کوتاهی از منش و شخصیت علومی افزود: «علومی خودش بود و خوب بود».
او با بیان اینکه کودک آسیبدیدۀ درون او همیشه زنده بود، اظهار کرد: «خودش میگوید داستاننویسی را از قصههای مردم یاد گرفت».
او ادامه داد: «در بسیاری از آثار ایشان موضوع رئال جادویی و تصاویر و قصههای عامیانه وجود داشت و نشان میداد نویسنده به خود و کودکی خود برمیگردد».
به گزارش خبرنگار استقامت، کوروش تقیزاده ـ روزنامهنگار نیز در این جلسه طی سخنانی به جریان ورود باورهای اساطیری به ادبیات رسمی در دنیا اشارهای کرد و با بیان اینکه علومی نیز همین مسیر را پیش گرفت، گفت که چنین رویکردی در ایران تبدیل به یک جریان نشده بلکه در این زمینه گاهی تکستارههایی ظهور میکنند و بعد خاموش میشوند.
او همچنین از دشواریهای ورود ادبیات شفاهی به ادیبات رسمی گفت؛ کاری که علومی بهخوبی از عهدۀ آن برآمده بود.
برنامۀ «عصر محمدعلی علومی» از سلسله رویدادهایی است که بهصورت هفتگی توسط موسسه باغکاغذی با عنوان راهرو برگزار میشود.
در مراسم گرامیداشت علومی همچنین مستند «قصهگوی مردم» ساختۀ مجید فدایی نیز اکران شد.
نظر خود را بنویسید