محمد لطیفکار
کرمان در هفتهای که گذشت میزبان یک نمایش خوب با عنوان «سایلنت هملت، سایلنت» از اهواز بود. این کار توسط گروه اورس به کرمان دعوت شد و در تالار فرهنگ و هنر کرمان اجرا داشت. پنجشنبۀ گذشته ششم اردیبهشتماه به اتفاق چند تن از دوستان رسانهای، این کار را دیدم و لذت بردم.
در نشست خبری که با طراح و کارگردان این تئاتر برگزیدۀ جشنوارۀ فجر داشتیم میلاد هارونی گفت که از استقبال مردم کرمان به وجد آمده است. او این علاقه را به فعالیتهای پیشین فعالان تئاتر کرمان در جذب تماشاگر مرتبط دانست و از گروه اورس که مبتکر این دعوت بودهاند سپاسگزاری کرد.
به گمان من این استقبال گرم کرمانیها اما برای فعالان تئاتر کرمان هم میتواند حاوی یک درس و پیام ویژه باشد که نباید بهراحتی از کنار آن گذشت، و امیدوارم اهل نظر این موضوع را در کانون توجه قرار دهند.
این نمایش که در جشنواره فجر جایزه گرفته است اقتباسی از هملت اثر جاودانۀ شکسپیر با نویسندگی نسیم عسکری است. در این اثر شاهد هملتی هستیم که تصمیم به انتقام خون پدر گرفته است، و ماجراهایی که باید دید و در آن تامل کرد.
در این نشست هارونی با بیان اینکه از سال ۷۳ به صورت خیلی جدی کار تئاتر را شروع کردم، گفت: «این نمایش شاید اولین کار بزرگسال من باشد. در خوزستان مرا بهعنوان کارگردان کودک و نوجوان میشناسند».
او دربارۀ دلیل موفقیت این نمایش توضیح داد: «بیشک لطف خداست. در همهجا استقبال خوب بود. مثلا شب اجرای جشنواره در اهواز، که در سالن مهتاب اجرا داشتیم با وجود ظرفیت سالن که ۴۵۰ نفر بود حدود ۷۰۰ نفر آمده بودند که از این ازدحام واقعا ترسیدم. در شیراز هم که در سالن ۷۰۰ نفری حافظ اجرا داشتیم سالن پر شد. در تهران هم استقبال به حدی بود که یک رسانه تیتر زد درهای تالار برای نمایش «سایلنت هملت، سایلنت» به لرزه درآمد».
هارونی با بیان اینکه احساس غرور کردم که توانسته بودم برای استانم افتخار کسب کنم، ادامه داد: «در مورد استقبال کرمان نمیخواهم اغراق یا بزرگنمایی کنم، اما ما واقعا فکر هم نمیکردیم در اینجا با چنین استقبالی مواجه شویم. چون شخصا شناختی از تئاتر کرمان به لحاظ مخاطب نداشتم. استقبال بسیار عالی بود».
او با اشاره به تلاش و برنامهریزی خوب گروه اورس اظهار کرد: «برای من و گروهم یک خاطرۀ درجه یک است. به همین خاطر تلاشی که گروه اورس برای دعوت ما انجام داد همیشه در پس ذهن ما خواهد ماند و من از این دوستان بسیار ممنونم. بیشک وجود چنین انسانهایی در عرصۀ هنر، علیالخصوص تئاتر میتواند خیلی کمککننده باشد و اتفاقهای خوبی را رقم بزند. امیدوارم در شهرهای دیگر هم چنین تیمهایی با برنامهریزی دقیق و منظم باشند».
هارونی تاکید کرد: «کرمان یک تجربۀ عالی و بینظیر بود. اینکه در یک شهری مثل کرمان که در مورد تئاتر آن کمتر شنیده بودم، میدیدم مردم اینطور وقت میگذارند و برای تماشای تئاتر میآیند برایم خیلی جالب است. حال آنکه ما در اهواز روی پنج شب اول اجرا هیچ حسابی نمیکنیم. اما اینجا من از همان روز اول شاهد بودم که سالن پر شد، و این برایم خیلی جالب بود».
کارگردان تئاتر «سایلنت هملت، سایلنت» با اشاره به اینکه از آذرماه ۱۴۰۱ جرقههای اولیۀ نمایش را زدم، گفت: «شیوۀ کارگردانی من به این صورت است که وقتی میخواهم روی موضوعی کار بکنم مینشینم در مورد موضوع فکر میکنم و طراحیهایی را انجام میدهم، و چون خودم نوازنده هستم یک عالمه موسیقی گوش میدهم. چون موسیقی نمایش برایم خیلی مهم است و در کارگردانیام هم خیلی موثر است».
هارونی در پاسخ به این پرسش که «استفاده از کلمۀ سایلنت در عنوان نمایش، توجه را جلب میکند و در نمایش حتی استفاده از موبایل را هم شاهدیم؛ این درحالی است که این نمایش بر اساس یک اثر کلاسیک نوشته شده است، آیا این دوگانگی نوعی تعارض در ذهن مخاطب القا نمیکند؟» گفت: «این کار عمدی بوده است. درست است که نمایش برگرفته از یک اثر کلاسیک است اما نوع اجرای ما، مدرن و فرمالیستی است. یعنی جدا از فرمی که بار تصویری نمایش را به دوش میکشید، ما حتی در آن بخشی که دیالوگ داشتیم باز هم این فرم را داریم. شیوه و جنس بازیها طوری بود که این اتفاق باید برایشان رخ میداد»
وی ادامه داد: «با توجه به اینکه میخواستم کار را به سمت مدرن ببرم ارتباطهایی که آدمها با هم میگرفتند را به نوعی با استفاده از ابزار موبایل در نظر گرفتم یا در جایی پدر هملت را میبینیم که از لبتاپ استفاده میکند و ایمیل میزند. حتی مرگها در نمایش من هم خیلی به شیوۀ مرگهای کلاسیک نبودند. مثلا وقتی راجع به مرگ پلونیوس صحبت میشد با یک بلاک کردن سر و ته قضیه را هم میآوردم. و در مرگهای دیگر باز هم به همین شکل ابزارهای جنگ کلاسیک نبود. من عمدا میخواستم این اتفاق بیفتد و از آن فضای کلاسیک فاصله بگیرم».
او در پاسخ به این سوال که «در این اثر ظاهرا شما میخواهید با زمان چالش داشته باشید و مبارزه کنید»، گفت: «صددرصد همینطور است. ببینید؛ این نوع قصهها یا داستانها به نظر من ویژۀ یک برهۀ زمانی خاص نیستند. این اتفاق میتواند در زمان حال هم بیفتد. یعنی این جنگ قدرت همین الان هم هست. همه جای دنیا داریم و میبینیم که برای قدرت میجنگاند. بنابراین وقتی ما مرتب به جلو میرویم دیگر نمیتوانیم با زبان گذشته حرف بزنیم. هرچه زمان برای الان و ابزار هم برای الان باشد، قاعدتا برای مخاطب ملموستر، و راحتتر آن را میپذیرد».
+ عکسها را محمد عربزاده گرفته است. از ایشان و علیرضا سهرابی مدیر رسانهای گروه اورس سپاسگزارم.
نظر خود را بنویسید