محمد لطیفکار
هفتة گذشته با همراهی دوستان رسانهای، نمایش «طیفون» ساختۀ محمدکاظم دامغانی را در سالن تئاتر شهر کرمان دیدم، و بر اساس قرار قبلی در پایان نمایش، یک نشست با حضور کارگردان، تهیهکننده و برخی عوامل دیگر این اجرا برگزار شد.
در ابتدای گفتگو، دامغانی، کارگردان این نمایش در معرفی کارش گفت: «این اثر اگرچه اقتباسی از نمایش طوفان اثر شکسپیر است، اما این کار چون یک تم جنوبی دارد، بیشتر به سمت نشانهها رفتهایم».
وی با بیان اینکه نمایش شکسپیر ۲۶ بازیگر دارد، ولی ما با ۴ بازیگر که در جزیره هستند کار را دنبال کردیم، افزود: «در این جزیره به سمت نشانههایی مثل کشتی، دریا، بطری مشروب و کنشهای مرتبط رفتیم، و به مناسبت، کاراکترهای دیو، فرشته و غول را هم در کار آوردیم».
این فعال حوزۀ تئاتر با اشاره به اینکه موقع تمرینات با کمک بازیگرها اتود میزدیم و دربارۀ آن گفتوگو میکردیم، توضیح داد: «گاهی نیز کنشهای نماشنامه را بازسازی میکردیم. کمکم نشانههای جنوبی مثل مراسم زار، دکور، موسیقی، نور و گریم را هم به کار اضافه کردیم، تا رسیدیم به این تلفیق نهایی که اقتباسی از نمایش شکسپیر است».
دامغانی در پاسخ به این انتقاد که نمایش طیفون روایت و داستان مشخصی نداشت، گفت: «حقیقت این است که من چند سال است تلاش میکنم با داستانهای دراماتیک نمایشنامهها بجنگم. البته پیشتر چندین کار داستانی اجرا داشتهام اما در سالهای اخیر دنبال این هستم ضد روایت و ضد داستان کار کنم و بیشتر سراغ قابها میروم».
دامغانی در عینحال به این نکته هم اشاره کرد که: «نمایش طیفون هم اگرچه یک داستان خطی دارد، اما در واقع قصدم همین (قابها) بود».
وی افزود: «مشکلی که الان خودم با خودم دارم این است که میخواهم ضد داستان بسازم اما وقتی کار بسته میشود میبینم داستان دارد»!
طراح و کارگردان طیفون ادامه داد: «از یک زمانی احساس کردم نمایشنامههای دراماتیک یا خطی، یا پند دهنده دیگر در جامعۀ ما کار نمیکند، از این نظر که ما میخواهیم دغدغههایمان را روی صحنه به مخاطب نشان بدهیم».
وی با بیان اینکه تعریف هنرمند در سالهای گذشته مرتبا تغییر کرده است اظهار کرد: «دورهای که هنرمند را رسول کوچک جامعه میدانستند که پیام میرساند، یا فرد آگاه و روشنفکر جامعه بود دیگر گذشته است».
وی توضیح داد: «من از یک زمانی احساس کردم که همۀ اینها از بین رفته است؛ به واسطۀ اینکه ما روی هر دغدغهای بخواهیم دست بگذاریم، همان روز صبح، پست آن را بهصورت مستند لایک کردهایم».
دامغانی افزود: «مثلا اگر بخواهم در مورد جنگ حرف بزنم، خب اصلا لایکاش کردهام، (و در آن پست) خون و گوشت و تانک را دیدهام».
وی بیان کرد: «منظورم این است که به مخاطب برای تاثیرگذاری چه باید بگویم... من حقیقتا با خودم درگیرم، وقتی میبینم نمایشنامههایی مثل همین کار شکسپیر عملا کار نمیکند. چون اگر مثلا دغدغۀ این را داشته باشیم که یک پادشاه جادوگر میآید، دو برده دارد که آنها را اسیر گرفته و اینجور و آنجور میشود و ... خب ما اکنون داریم همهچیز را میبینیم و لمس میکنیم».
کارگردان نمایش طیفون گفت: «اینها دغدغۀ من بود، اما از یک زمانی به بعد دیدم درام دیگر کار نمیکند. ادبیات نمایشی در واقع؛ نه ادبیاتی که بهصورت شعر و داستان است».
وی اضافه کرد: «در ادبیات نمایشی این نظر شخصی من است، اما نمیدانم چقدر درست یا اشتباه است، اینکه سرم به سنگ میخورد یا نه؟ و در آینده به داستان برمیگردم یا نه؟ نمیدانم».
دامغانی در پایان خاطرنشان کرد: «من تا حد زیادی در حال تجربۀ این (یافته)ها هستم».
نظر خود را بنویسید