محمد لطیفکار
شاید بسیاری از ما تا به حال به این موضوع که دشمنی کردن راه و رسم و اخلاق خاص خود را دارد نیاندیشیده باشیم اما دکتر ایرج شهبازی ـ استاد زبان و ادبیات فارسی با رویکردی روانشناسانه و برگرفته از فرهنگ و ادبیات ایران به تحلیل «اخلاق دشمنی» پرداخت. برای همین بود که صحبتهای این استاد مولویشناس که روز یکشنبه در جمع علاقهمندان خود در تالار بازنشستگان مس در کرمان بیان شد قابل توجه است.
وی گفت: «من فکر میکنم یکی از اولویتهای آموزشی، فکری و تربیتی ما این است که در کنار اخلاق دوستی سعی کنیم که اخلاق دشمنی را هم یاد بگیریم».
به گزارش خبرنگار استقامت، این استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه دشمنی و مخالفت یکی از مسائل گریزناپذیر زندگی بشری است، بیان کرد: «یعنی هرقدر هم بخواهیم سالم و درست زندگی کنیم، به هرحال با اطرافیانمان ممکن است دچار اختلاف و دشمنی بشویم و هر قدر هم سعی کنیم که با کسی به مشکل نخوریم بالاخره در طول زندگی این تجربه پیش میآید».
وی افزود: «بهدلایل مختلف ما دشمنی را از دوستی بسیار شدیدتر تجربه میکنیم یعنی آن لذتی که دوستی به ما میدهد در قیاس با رنجی که دشمنی بر ما وارد میکند تقریبا هیچ نیست. شما میبینید با کسی که بیست سال خوش بودهاید وقتی دعوایی میکنید آن رنجی که دعوا بر شما وارد میکند به مراتب از آن لذتی که در آن بیست سال رابطۀ مسالمتآمیز داشتهاید بیشتر است».
شهبازی با بیان اینکه دشمنی با احساسات ناخوشایندی مثل رنجش، کینه، نفرت، خشم، خشونت، بدبینی، تهمت، غیبت و امثال اینها همراه است، ادامه داد: «ممکن است که کار به قهر و دعوا و زد و خورد و قطع رابطه و این جور چیزها کشیده بشود. از طرف دیگر دشمنی فقط در مناسبات شخصی ما اتفاق نمیافتد. خیلی از وقتها هست که دشمنی به وجه مناسبات دو ملت یا دو حزب سیاسی تبدیل میشود و به این ترتیب ابعاد ملی یا حتی ابعاد بینالمللی پیدا میکند و میتواند باعث انواع تخریبها بشود». وی تاکید کرد: «بنابراین حالا که از دشمنی گریزی نیست باید اخلاق دشمنی را یاد بگیریم».
جای خالی اخلاق دشمنی
وی در ادامه گفت: «چند سالی است که تعدادی از فیلسوفان و دانشمندان دربارۀ اخلاق دشمنی کار میکنند. اگرچه از دیرباز راجع به این موضوع هم خیلی صحبتهای زیادی مطرح بوده است، ولی در کشور ما به نظر من جای اخلاق دشمنی خالی است».
وی با اشاره به اثرات تربیتی این نوع آموزشها بیان کرد: «ما فرزندانمان یاد نمیگیرند که اگر با همکلاسی خود به مشکل برخورد کردند چگونه این مشکل را حل کنند. خود ما یاد نمیگیریم که مثلا وقتی با همسرمان مشکل پیدا کردیم چطور با کمترین هزینه این مشکل را حل بکنیم».
وی افزود: «حتی اگر میخواهیم جدا بشویم اخلاق جدایی و طلاق را رعایت بکنیم؛ در سطح سیاسی و اجتماعی هم غالبا سیاستمداران و حکمرانان بلد نیستند چگونه دشمنی کنند، به همینخاطر از رهگذر ناآگاهی از این دشمنی، آسیبها چند برابر میشود».
عیار فضیلتمندی
این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه فکر میکنم یکی از اولویتهای آموزشی، فکری و تربیتی ما این است که در کنار اخلاق دوستی سعی کنیم که اخلاق دشمنی را هم یاد بگیریم، اظهار کرد: «اولین نکته که راجع به اخلاق دشمنی میخواهم بگویم این است که به نظر میرسد دشمنی عیار فضیلتمندی انسان را مشخص میکند. یعنی ما در زمانیکه با کسی دوست هستیم معلوم نمیشود که ما چقدر آدم خوبی هستیم. وقتی دوستیم همه کاری برایش انجام میدهیم و از مال و جانمان برایش مایه میگذاریم، اما موقعیکه عصبانی میشویم و خشم گریبان ما را میگیرد، آن موقع اگر توانستیم مهار احساسات و عواطف خود را در اختیار بگیریم و غیر اخلاقی رفتار نکنیم معلوم میشود که ما از اخلاق و انسانیت بهره بردهایم و انسان فضیلتمندی هستیم».
وی تصریح کرد: «به همین خاطر است که میگوییم عیار فضیلتمندی انسانها در مناسبتهای خصمانه خودش را نشان میدهد، نه در مناسبات دوستانه».
یک پیشنهاد برای خودشناسی
شهبازی ادامه داد: «در هیچ جای قرآن به اندازۀ سورۀ طلاق راجع به تقوا صحبت نشده است. من فکر میکنم وقتی زن و شوهر کنار هماند و همدیگر را دوست دارند طبیعی است به همدیگر احترام بگذارند و حقوق همدیگر را رعایت کنند، اما آن زمانیکه میخواهند از هم جدا بشوند اگر اخلاقی و انسانی و دینی رفتار کردند آن موقع معلوم میشود که واقعا بهرهای از انسانیت دارند. بنابراین در طلاق است که ما به تقوی احتیاج بیشتری پیدا میکنیم».
وی این را هم اضافه کرد: «اگر میخواهیم خودمان را بشناسیم باید به خودمان نگاه بکنیم که با دشمنان خود چگونه رفتار میکنیم».
تکگویی بهجای گفتوگو
این پژوهشگر مولویشناس در ادامه گفت: «یکی از اصول مهم انسانشناسی و روانشناسی اصلی است با عنوان قیاس به نفس، یا اصل فرافکنی. قیاس به نفس به این معنا است که ما انسانها وقتی باهم روبرو میشویم به جای اینکه طرف مقابل را ببینیم، خودمان را در طرف مقابل میبینیم. یعنی من صفت و اندیشهها و احساسات خودم را فرافکنی میکنم روی شما و گمان میکنم شما را دارم میبینم، در حالی که دارم خودم را در شما میبینم و شما هم وقتی که با من روبرو میشوید به جای اینکه من واقعی را ببینید خودتان را بر من فرافکنی میکنید و با خودتان در من، ارتباط برقرار میکنید».
وی خاطرنشان کرد: «به همین خاطر است که در قالب روابط انسانی، گفتوگو به معنای واقعی اتفاق نمیافتد و ما تکگویی داریم، گویی من با خودم در شما صحبت میکنم و تو با خودت در من صحبت میکنی و اصلا گفتوگو اتفاق نیفتاده است».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «شرط گفتوگو این است که من تو را آنطور که هستی ببینم و تو هم مرا آنطور که هستم ببینی. در این حالت، یک رابطۀ سالم اتفاق میافتد. اما واقعیت این است که در عالم انسانی ما غالبا در هم باز میتابیم و صفات خود را به طرف مقابل نسبت میدهیم».
شیفتۀ فضیلتها و رذیلتها
وی افزود: «فروید در کتاب مکانیسمهای دفاع روانی میگوید: ما انسانها وقتی باهم روبرو میشویم صفات و اندیشههای خودمان را در دیگری میبینیم. در فارسی هم ضربالمثل داریم که کافر همه را به کیش خود پندارد. این سخن به نظر من درست است و ما ناخودآگاه این کار را انجام میدهیم. اگر این اصل را بپذیریم آن وقت به یک نتیجۀ شگفتآور میرسیم که بسیاری از صفات بدی که در دیگران میبینیم و به خاطر آن صفتها با آنها میجنگیم، به احتمال زیاد از ما بر آنها باز تافته است و ما گمان میکنیم دشمن ما کس دیگری است، در حالی که دشمن ما خودمان هستیم».
وی با بیان اینکه چون صفات خودمان را داریم در دیگری میبینیم و با صفات خودمان در دیگری داریم میجنگیم، افزود: «این یکی از تراژدیهای زندگی بشر است که ما نه تنها عاشق فضیلتهای خویش هستیم، بلکه شیفتۀ رذیلتهای خودمان نیز هستیم، یعنی بهطور مثال من دروغ شما را واقعا دروغ میدانم و از آن منتفرم، اما دروغ خودم را زرنگی میدانم». وی ادامه داد: «مولانا در فیهمافیه میگوید: اگر شما دستتان زخمی باشد با همان دست زخمی، شما غذا میخورید و کیف میکنید، اما اگر دیگری همین کار را انجام بدهد شما حالتان بد میشود. او میگوید: «کبر و کین و خشم در توست، نمیبینی و خوشحالی؛ و همین صفات را در دیگری میبینی و ناراحت میشوی. بنابراین طبق قاعدۀ قیاس به نفس، چه بسا آنچه که مایۀ دشمنی میان من و دیگری است، در دیگری نیست؛ از من است و من متوجه این ماجرا نیستم».
تفاوت انتقاد و فرافکنی
شهبازی در ادامه با اشاره به اینکه این بحث یک قید مهم دیگر هم دارد، گفت: «همانطور که فروید میگوید فرافکنی ناخودآگاه اتفاق میافتد، بنابراین صفاتی که من ناخواسته به شما نسبت میدهم از من بر شما باز تافته است، ولی صفاتی که آگاهانه به شما نسبت میدهم آنها ممکن است واقعا در شما وجود داشته باشند. بنابراین شما اگر بدون فکر کردن، مرتب در دیگران دروغگویی کشف میکنید احتمال دارد که این دروغگویی واقعا در شما باشد».
وی خاطرنشان کرد: «ولی اگر شما نشستید و فکر کردید، تحلیل کردید و داده جمع کردید و بعد برای شما معلوم شد که کسی دروغ گفته است؛ اینجا شما دارید انتقاد میکنید. ممکن است بر حق باشید یا بر باطل باشید. بنابراین بین انتقاد و فرافکنی یک تفاوت اصلی وجود دارد. انتقاد آگاهانه اتفاق میافتد و فرافکنی ناآگاهانه است و صحبت قبلی من در مورد فرافکنی ناآگاهانه بود. راجع به کارهایی که آگاهانه میکنید صحبتی ندارم».
دوری از رفتار منفعلانه
شهبازی در ادامه با اشاره به اینکه شیوههای مختلف رویارویی با دشمن وجود دارد گفت: «به نظر من در یک تقسیمبندی خیلی بزرگ ما میتوانیم انواع برخورد با دشمن را به دو گروه بزرگ طبقهبندی کنیم. یکی برخورد فعالانه و یکی هم برخورد منفعلانه. برخورد منفعلانه برخوردی است که عمدتا از دو ویژگی درونی سرچشمه میگیرد. یکی عجز و یکی هم طمع؛ زمانی که میترسیم و عاجزیم و نمیتوانیم در مقابل کسی بایستیم از برخورد منفعلانه استفاده میکنیم، اما زمانی هم هست که به طرف مقابل طمع بستهایم و میخواهیم از طریق او به سودی برسیم، در مقابل او منفعل میشویم و هر ظلمی که به ما میکند را تحمل میکنیم و هیچ واکنشی نشان نمیدهیم». وی تصریح کرد: «بنابراین برخورد منفعلانه از ترس و عجز و طمع سرچشمه میگیرد. این نوع برخورد را باید مطلقا از ندگیمان حذف کنیم؛ چون این برخورد نه به سود خود ما است و نه به جامعه سود میرساند».
وی ادامه داد: برخورد فعالانه اما این است که من بدون ترس، طمع و عجز و با اقتدار فکری و روحی و بدنی در مقابل دشمن خودم میایستم،کاری انجام میدهم و صحنه را ترک نمیکنم. این نوع برخورد نیز انواع و مراتبی دارد...».
گفتنی است در ابتدای این نشست حمید نیکنفس شاعر طنزپرداز و فرهنگپژوه و دکتر فاطمه کهن استاد ادبیات دانشگاه نیز هرکدام صحبتهای کوتاهی بیان کردند.
نظر خود را بنویسید