اسما پورزنگیآبادی
پس از حدود 17 سال خاموشی و فراموشی باری دیگر باستانشناسان به کُنارصندل جیرفت برگشتهاند. اینبار دکتر سیدمنصور سیدسجادی از باستانشناسان مطرح کشور که او را بیشتر با کاوشهایش در شهر سوخته میشناسیم به کنارصندل آمده است. در ابتدای کار اما خبری از کاوش نیست. ار مصاحبهای که با او داشتم گفت: آنقدر این تپۀ باستانی تخریب شده و آسیب دیده که فعلا قصدی برای شروع کاوشها ندارند بلکه برنامهشان در حال حاضر ترمیم و مرمت این تخریبهاست. سیدسجادی برای توصیف وضع فعلی کنارصندل صفت «اسفبار» را بهکار برد.
بنا به گفتۀ سیدسجادی حدود سه سال زمان نیاز است تا این تخریبها بهطور کامل ترمیم شود. این اما بدان معنا نیست که تا سه سال آینده خبری از کاوش نیست بلکه مقداری که کار مرمت آثار معماری این تپۀ باستانی پیش رفت، کاوشها نیز شروع میشود.
او در این گفتوگویی که در ادامه میخوانید، دربارۀ آنچه که قرار است در کنارصندل انجام شود توضیح میدهد.
حضور سیدسجادی در این فصل از کاوشهای کنارصندل یک فرصت استثنایی به حساب میآید چرا که او شناخت، دانش و تجربۀ کمنظیری دربارۀ باستانشناسیِ شرق ایران دارد. زمانی که سیدسجادی کار در شهرسوخته را شروع کرد، هیچکس چندان از شرق ایران چیزی نمیدانست و در زمینۀ باستانشناسی این منطقۀ مهم کار زیادی انجام نشده بود. البته شادروان مهندس حاکمی و زندهیاد کابلی در شهداد کاوشهایی را انجام داده بودند، 65 سال پیش در تلابلیس هم حفاریهایی صورت گرفت اما بعد کلا فراموش شد.
سیدسجادی اما با کار جدی علمی و پژوهشی در شهرسوخته قابلیتهای شرق ایران را به جامعۀ علمی نشان داد. او حدود 400 کتاب و مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی و روسی و فرانسوی و آلمانی و ایتالیایی نوشته و پتانسیلهای شرق ایران را نشان داده و اکنون کنارصندل جیرفت، این تپۀ باوقار و باشکوه او و تیماش را در آغوش گرفته تا مگر رازی دیگر از پس پردۀ این تمدن شگفتانگیز بهدر آید.
*آقای دکتر، ما میدانیم که باستانشناسان بهدنبال یافتن پاسخ برای پرسشهایی سراغ محوطهها و تپههای باستانی میآیند. دربارۀ کنارصندل سوال اصلی و اساسی شما چیست؟
در حال حاضر ما در کنارصندل بهدنبال پاسخ به پرسشهای علمی نیستیم چرا که طی 16،17 سالی که کاوشها در این تپۀ باستانی متوقف بوده، بهدلیل اهمال مسئولان سابق میراثفرهنگی کنارصندل رو به نابودی گذاشته است. هماکنون تمام همّ و غم گروهی که با هم در کنارصندل کار میکنیم این است که این محوطۀ بسیار مهم را که طبیعتا سوالات بسیار زیادی هم دربارۀ آن وجود دارد و سعی خواهیم کرد به آن جواب دهیم، در حد توانمان از این وضعیت اسفبار خارج کنیم. اهمیت حفظ و احیای کنارصندل بسیار بیشتر از حفاری و پژوهش عملی است چرا که اگر یک محوطۀ باستانی سالم و در شکل مطلوبی باقی نماند هیچ باستانشناسی نمیتواند پرسشهایی را که دارد از طریق آن جواب بدهد. متاسفانه بخش زیادی از نقش برجستۀ بینظیر و منحصربهفرد کنارصندل از بین رفته است. قصد داشتیم مطالعات گوناگون فنی و علمی و پژوهشی بر روی آن انجام بدهیم ولی الان امکان آن وجود ندارد و برای این که سایر آثار به همین سرنوشت دچار نشوند در برنامهای که به پژوهشکده باستانشناسی کشور و اداره کل میراثفرهنگی استان کرمان دادیم اعلام کردیم که بیش از 75 درصد فعالیت و اعتباراتی که در اختیار ما گذاشته شده را صرف حفظ و احیای بقیۀ آثار معماری این تپۀ باستانی خواهیم کرد. خوشبختانه یگان حفاظت میراثفرهنگی از نظر فیزیکی بهخوبی از کنارصندل محافظت کردهاند و طی این سالها حفاریهای غیرقانونی و قاچاق صورت نگرفته و از این بابت از یگان حفاظت استان کرمان تشکر میکنیم ولی مثلا باد و باران و طوفان و ... صدمات بسیار زیادی زده است. بنابراین تلاش ما در وهلۀ اول ترمیم و مرمت این آثار معماری است تا بتوانیم ساختاری که 17 سال پیش درآمده را حفظ کنیم. در حال حاضر تمام کوشش ما در این راه است و سال آینده کار کاوش را گستردهتر انجام خواهیم داد.
*تا چه حد آسیبهایی که کنارصندل دیده قابل ترمیم است؟
بسیاری از آن قابل ترمیم است. کار را شروع کردهایم و امیدواریم بتوانیم بخش زیادی از خرابیهایی که طبیعت به بار آورده را ترمیم کنیم.
*برنامۀ زمانبندی برای این مرحله از کار دارید که بدانیم چه وقت به پایان میرسد و از چه زمانی کاوشها شروع میشود؟
به نظر میرسد یک دورۀ سه ساله لازم داریم تا بتوانیم همۀ این تخریبها را جبران کنیم ولی اگر موفق شویم همین امسال حدود یکسوم آسیبها را ترمیم کنیم، سال آینده در کنار ترمیم، دست به حفریات گسترده میزنیم. در حال حاضر هم فقط دو، سه گمانۀ آزمایشی میزنیم تا مشخص شود برای سال بعد کجا را حفاری کنیم.
*اعتباراتی که میراثفرهنگی برای این مرحله از کار اختصاص داده تکافوی نیازی که وجود دارد را میدهد؟
با توجه به گرانیها، آنچه که واقعا لازم است قابل انجام نیست ولی میدانیم مدیریت استان تمام تلاش خود را کرده تا آن چه که در حال حاضر نیاز داریم را فراهم کند. پول و اعتبار هیچوقت برای کارهای پژوهشی کفایت نمیکند و اداره میراثفرهنگی استان کرمان هرچهقدر هم پول داشته باشد و به این کار اختصاص بدهد باز هم کم است. بنابراین ما هم در حد مقدورات وزارتخانه و اداره کل عمل میکنیم و در حال حاضر این اعتبارات کفایت میکند.
*قبل از این که به کنارصندل بیایید از این آسیبها آگاهی داشتید؟
بنده پنج سال پیش در جریان همایش باستانشناسی که دانشگاه جیرفت برگزار کرده بود به کنارصندل آمد و این وضعیت را دیدم ولی اکنون وسعت و شدت این تخریبها بیشتر شده است. همان زمان در گفتوگوهای شفاهی با مسئولان وقت پژوهشکده باستانشناسی موضوع را درمیان گذاشتیم ولی همیشه یک سلسله مشکلاتی وجود دارد که ما قادر به حل آن نیستیم چون کار اجرایی در دست ما نیست. بیشتر مشکلات هم از کمبود اعتبارات است. از سوی میراثفرهنگی استان هم پیگیری جدی در آن زمان نشده و نتیجه این وضعیتی شده که شاهدیم. مدیریت جدید اما با جدیت پیگیری و تلاش کردند و کار شروع شد. درست است کار کوچکی انجام میدهیم ولی بالاخره شروع شد. مهم هم نیست چه کسی این کار را انجام میدهد بلکه مهم این است که پروژه کلید خورده است. امیدواریم تا سه، چهار سال آینده کنارصندل به شکل سابق برگردد و شور و هیجانی که در مردم جیرفت و کرمان در رابطه با کنارصندل وجود دارد مجدد به حرکت دربیاید.
*آقای دکتر شما نامتان بیشتر با شهرسوخته گره خورده است. چه شد که پذیرفتید به کنارصندل جیرفت بیایید؟
بنده در سال 1363 خورشیدی حاشیۀ رودخانۀ هلیل را بررسی باستانشناسی و گزارش آن را منتشر کردم. همان زمان به تپههای کنارصندل و شهر قدیم دقیانوس هم اشاره و مطالب مربوطه را هم به زبان فارسی در ایران و هم به زبان انگلیسی در خارج کشور منتشر کردم. نقشۀ دشت سبزهواران در حاشیۀ هلیلرود را نیز کشیدم؛ همان نقشهای که هیات باستانشناسی بعدی از آن استفاده کرد. علاوه بر این، بنده افتخار شاگردی دکتر مجیدزاده را دارم. سوالی از ایشان شده که چه کسی میتواند این کاوشها را انجام دهد؟ ایشان در نامههایی که به مدیران محترم نوشتهاند، لطف کردند و همه جا اسم مرا هم گذاشتند. میتوانم بگویم بهدلیل این که تجربۀ بیشتری در شرق ایران دارم برای کاوشهای کنارصندل انتخاب شدم. همینجا این نکته را هم بگویم که فعلا از این هیاتی که الان در کنارصندل کار میکنیم انتظار هیچ معجزهای نداشته باشید. پس از وقوع سیل و حفریات غیرقانونی که در گذشته صورت گرفت، در چشم مردم عادی کنارصندل بیشتر با اشیایی که دارد مورد توجه قرار گرفته درحالی که ما باستانشناسان به اشیاء بهعنوان ابزار کار نگاه میکنیم و هدف اصلی که داریم بازسازی جامعۀ باستانی این بخش از ایران است؛ این که این جامعه چگونه بوده و مثلا چطور ازواج میکردند؟ مرگشان چطور بوده؟ اوضاع سلامت و بهداشت شهر چگونه بوده؟ خورد و خوراک و تولیداتشان چه بوده؟ ارتباطات آنها با خارج از این محیط چه بوده است؟ ما به پرسشهایی از این دست توجه میکنیم. طبیعی است اگر اشیایی زیبا و بینظیر هم به دست بیاوریم طبیعتا، هم خوشحال میشویم و هم از آن استفاده میکنیم ولی کار اصلی ما شییابی نیست. در واقع هیچ هیات باستانشناسی این کار را نمیکند. ما هم نیامدهایم حفاری کنیم که اشیاء را خارج کنیم چرا که اشیاء به خودی خود معنی خاصی ندارند. یک شیء ممکن است بسیار زیبا باشد و هنرمندی بهخوبی روی آن کار کرده باشد ولی این که به چه درد میخورد و چرا این کار را کردند و ... اینها مسائل مهمی است که باید بهدنبال آن باشیم.
*از آقای دکتر مجیدزاده اسم بردید. در یک مصاحبه شما از ایشان بهعنوان مردی استثنایی و محققی عالی یاد کردهاید. ایشان دربارۀ کنارصندل نظریهای دارند مبنی بر اینکه کنارصندل همان اَرَتَ است. شما این نظریه را قبول دارید و در پی اثبات آن هستید یا خیر؟
این، یکی از مسائلی است که متاسفانه برای بسیاری از افراد خوب روشن نشده؛ شاید خوب بیان نشده است. آقای دکتر مجیدزاده در 1976 میلادی (حدود 47 سال قبل) و زمانی که هنوز خبری از کنارصندل نبود، مقالهای در یک مجلۀ معتبر باستانشناسی آمریکایی نوشتند مبنی بر اینکه منطقۀ کرمان و بهاحتمال خیلی ضعیفی شهداد همان ارت باشد. این مسئله اما مسکوت ماند تا اینکه ماجراهای جیرفت پیش آمد. جیرفت قطعا از نظر آثار و شهرسازی بر شهداد ارجحیت دارد؛ نه این که مسابقهای بین شهداد و جیرفت باشد ولی به هر حال جیرفت محوطهای بزرگتر است، آثار مسکونی خیلی بیشتری دارد و مستحکمات آن هم بسیار زیاد است. از ارت هیچ شیء خاص فیزیکی وجود ندارد به همین دلیل برخیها در وجود آن تردید دارند. ما نیاز به کار خیلی بیشتری داریم تا در اینباره اظهارنظر قطعی بکنیم ولی من فکر میکنم احتمالا ارت و مرهشی یک اسم باشند. مثلا فرض کنید در ایران شهر یزد را داریم که صفت دارالعباده هم به آن اضافه میشود. حالا اگر در یک کتاب بخوانید که کسی نوشته من به شهر دارالعباده رسیدم همه متوجه خواهند شد منظورش این است که به یزد رسیده است. شهر اسطورهای ارت میتواند منطبق با مرهشی باشد که از نظر فیزیکی هم وجود داشته است. اصولا دربارۀ شهرهای سومری که از آن نوشتهاند و همه هم در شرق ایران هستند تردیدهایی وجود دارد. مثلا برخی میگویند مکن یا ماکان همان بلوچستان است و برخی دیگر میگویند شمال کشور عمان است. تا زمانی که نوشتۀ کتبی پیدا نکنیم نمیتوانیم دقیقا بگوییم که هر کدام کجاست. همکاران باستانشناس ما در تپۀ مَلیان در فارس نوشتههایی پیدا کردهاند که برمبنای آن بهصراحت میگویند تپۀ ملیان همان شهر باستانی انشان است. تا زمانی که ما نوشتهای پیدا نکردیم سخت است در تایید یا تکذیب نظریات گوناگونی که دربارۀ کنارصندل ارائه شده حرف بزنیم.
*آقای دکتر، در چند سالی که کاوشهای باستانشناسی در کنارصندل متوقف بوده، پروژهای با عنوان ساخت هتل کپری در فاصلۀ نزدیکی از این تپۀ باستانی شروع شده که البته نیمهکاره هم مانده است. شما با دیدن این ساختوسازها شگفتزده نشدید؟ آیا مثل برخی دیگر از کارشناسان معتقدید باید جمع بشوند یا میتواند تکمیل شود؟
ما اجازه نداریم منظر باستانی و اصلی محوطههای باستانی را بهعنوان بومگردی، هتل و ... به هم بزنیم. میتوانیم در نزدیکیهای آنجا هتل بسازیم و گردشگران را به استفاده از آن راهنمایی کنیم. یادمان باشد کنارصندل فقط یک تپه و دو تپه نیست بلکه پیرامون آن و حتی زیر نخلستانها خداوند آگاه است که چقدر آثار وجود دارد. بنابراین باید عرصه و حریم این محوطهها را کاملا رعایت کنیم. این هتلهای کپری برای اقتصاد روستا مفید است ولی باید با رعایت فواصل قانونی و مقرراتی که وجود دارد ساخته شود.
*پس این ساختوسازها باید جمعآوری شود. درست میگویم.
البته آن تاسیساتی که به من گفته شد بهعنوان موزه در حال اجراست خوب است چرا که بخشی از این فرهنگ و تمدن باید همانجا نشان داده شود و همه چیز را که نباید به تهران ببریم. باید موزهای باشد که باعث جذب گردشگر شده و بر اقتصاد روستا تاثیر بگذارد.
*با توجه به اینکه شما و تیم همراهتان مدت طولانی در جیرفت خواهید بود چه خواستهای از مردم و مسئولان محلی دارید و چه توصیهای؟
خوشبختانه مردم محلی به اهمیت کنارصندل واقفند. چیزی که ما میخواهیم این است که به این آثار صدمه نزنند. بارها گفتهام و الان هم تکرار میکنم که این آثار همچون شناسنامۀ ما میمانند. وقتی جایی میروید تشکیلاتی از شما میپرسند: که هستید؟ کفایت نمیکند بگویید فلانی هستم بلکه از شما مدرک میخواهند و شناسنامه را نشان میدهید و تایید میشوید. این آثار هم برگههای شناسنامۀ هویتی ملت ایران هستند و و از این منظر و دربارۀ کنارصندل اهالی جیرفت طبیعتا نسبت به دیگران اولویت دارند. نباید به برگههای هویتی خود صدمه بزنیم بلکه باید به خوبی از آن مراقبت کنیم. بنده در جایگاهی نیستم که توصیهای به مدیران و مسئولان بکنم ولی بهعنوان یک باستانشناس میخواهم که توجه بیشتری به این آثار داشته باشند و به میراثفرهنگی استان کمک کنند. این کمک لزوما هم مالی نیست بلکه کمکهای معنوی و پیشتیبانی و حمایت از فعالیتهای مثبت اداره کل میراثفرهنگی است. همۀ آن هم به این مملکت که نامش ایران است برخواهد گشت.
نظر خود را بنویسید