محمد لطیفکار
با اعلام نتایج جایزۀ مهرگان ادب و نبود هیچ نامی از کرمان در فهرست بلند تقدیر شدهها، طبیعتا این پرسش در اذهان قوت میگیرد که جای کرمان در داستاننویسی ایران کجاست و در قیاس با دورههای قبلی این جایزه که برخی نامهای کرمانی را شاهد بودیم، اکنون کرمان در داستاننویسی گامی رو به عقب بر نداشته است؟ به خصوص که مدتی است از حوزۀ داستان در کرمان، خبر تازهای هم به گوش نمیرسد. این در حالی است که در سالهای اخیر امیدواری به آیندۀ داستاننویسی کرمان نسبتا زیاد شده بود، و شاهد انتشار کتابهای بیشتری بودیم، جلسات رونمایی کتاب یا آموزش داستان هم در سطح گستردهتری برگزار میشد.
این موضوع را با رضا زنگیآبادی از چهرههای مطرح و موفق داستاننویسی امروز کرمان و ایران که علاوه بر نوشتن چندین رمان و مجموعه داستان، تجربۀ داوری در جشنوارهها و مسابقات داستاننویسی هم را دارد در میان گذاشتم تا از نظرات و تحلیلهای او به عنوان یک کارشناس و فعال در حوزۀ داستاننویسی کرمان مطلع شوم.
این مدرس داستاننویسی با ردّ عقبگرد جریان داستاننویسی در کرمان، بیان کرد: «من در جریان چند و چون جایزه مهرگان ادب نیستم، اما نبود اسم بچههای کرمان (در فهرست تقدیر شدهها) نباید ما را به این نتیجه برساند که دچار عقبگرد شدهایم».
دیدگاههای این نویسنده و پژوهشگر ادبیات داستانی را در ادامه بخوانید.
زنگیآبادی در پاسخ به این سوال که با توجه به نتایج جایزه مهرگان که کرمان در هیچ مرحله و سطحی حضور نداشت چه ارزیابی دارید؟ گفت: «معمولا وقتی که حرکت قدرتمند رو به جلویی در عرصهای مثل ادبیات آغاز میشود زمینهها و ریشههایی داشته؛ بنابراین این ریشهها خشک نمیشود. این ماجرا دلایل اجتماعی دارد، ما در همۀ زمینهها دچار یاس، ناامیدی و رخوت شدهایم، بهخاطر اتفاقاتی که در یک سال اخیر رخ داده است. بنابراین در کلیت ادبیات، ما با چنین رخوتی روبهرو هستیم. مسائل زیادی رخ داده است. مشکلات اقتصادی، سانسور شدیدتر، افزایش قیمت کتاب و... را هم نباید از نظر دور داشت».
وی افزود: «این ماجرا مربوط به ادبیات کرمان در کلیت آن نیست، به هر حال هر جایزهای سلیقه و مشی خودش را دارد، من در جریان چند و چون این جایزه نیستم، اما نبود اسم بچههای کرمان نباید ما را به این نتیجه برساند که دچار عقبگرد شدهایم».
نویسندۀ رمان پرمخاطب «شکار کبک» در مورد وضعیت داستاننویسی امروز کرمان بیان کرد: «جریان داستان کرمان جزئیاتی هم دارد که مزید بر علت شده است. جزئیاتی از این دست که مثلا منصور علیمرادی کلا از کرمان و ایران رفته است و بدیهی است که طول میکشد تا در فضای جدید جا بیفتد و بنویسد. خودم بیش از یک سال است از کرمان رفتهام و در نتیجه کانون داستان و کارگاهها و جلسات هفتگی آن هم تعطیل شده است و کارگاههای حضوری من در تهران برگزار میشود».
زنگیآبادی در ادامه افزود: «جلسات حلقۀ داستان هم با فراگیر شدن کرونا و بعد از آن برگزار نشده است. حال جسمی جناب محبیکرمانی هم فعالیتهای ایشان را کمتر کرده است. اینها را به سستی و رخوت کلی حاکم بر فضای ادبی و بسیاری از فضاهای فرهنگی کشور اضافه کنید، وضعیت میشود تقریبا همینی که هست».
نویسندۀ رمان مطرح «خون خرگوش» خاطرنشان کرد: «بسیاری طی یک سال گذشته حال و حوصلة نوشتن و جلسات را نداشتهاند. از جمله قربانیان این وضعیت هم رمان «خون خرگوش» من بود که تقریبا همزمان با شروع اتفاقات سال گذشته بود که تمام جلسات رونمایی و جشن امضای آن لغو شد».
وی افزود: «به گمانم این رخوت در تمام بخشهای هنری حاکم است، مثلا ما پارسال در کرمان جشنواره فیلم هم داشتیم».
این مدرس داستاننویسی در پاسخ به این سوال که «این مشکل را چگونه آسیبشناسی میکنید و بهطور کلی چه راهحلی برای برونرفت از آن سراغ دارید؟» اظهار کرد: «در واقع ما در نقطهای بحرانی هستیم و با یک پکیج از مشکلات روبهرو هستیم. آنقدر مصیبت و بدبختی روی سرمان ریخته که در واقع وضعیت ادبی توی آن گم است». وی در عینحال افزود: «اما کسانی هستند که در خلوت کار میکنند و مینویسند و بعدتر خوانده و دیده خواهند شد. مجبوریم همچنان امیدوار باشیم به روزهای آینده».
زنگیآبادی با این وصف، صحبتهایش را با اذعان به برخی کارهای بر زمین مانده در استان به پایان برد. وی گفت: «در سیرجان که در زمینۀ داستان خیلی فعال بود، جشنوارۀ آهن برگزار نشده و جشنوارۀ داستان کودک و نوجوان هم که فعلا برگزار نشده است».
نظر خود را بنویسید