رحیم بنیاسدآزاد
پنجشنبۀ گذشته که برای عکاسی به ورزشگاه باهنر رفتم شور و حال خاصی داشتم؛ این حس همیشگی من برای تکتک لحظاتی است که به عکاسی میروم. این بار بازی آخر فصل که یک پای آن برای قهرمانی و یک پای آن برای فرار از سقوط میجنگیدند برایم خاص و پر از سوژههای ناب بود؛ میدانستم شوق عکاسیام را ارضا میکند، به جایگاه عکاسان که رفتم حسام به یقین تبدیل شد، عکاسان زیادی که با تجهیزات کامل به ورزشگاه آمده بودند نشان از حساسیت بازی داشت، نزدیکتر شدم و عکسی از عکاسان حاضر در ورزشگاه گرفتم، عکسی که شوقم را به افسوس و حسرت تبدیل کرد، هیچکدام از عکاسان حاضر در عکس کرمانی نبودند؟!
عکاسان ورزشی اصفهانی و تهرانی ورزشگاه باهنر کرمان را قرق کرده بودند؛ اما کرمانیها کجایند؟ من تنها هستم! سوژۀ عکاسی از این مهمتر؟ دیگر چه اتفاقی باید بیفتد که آنها را به صحنه بکشاند؟ در هیچ منطق و ذات خبرنگاری نمیگنجد و جور درنمیآید که عکاس و خبرنگار باشی و از این سوژه بگذری؛ مگر اینکه واقعا عکاسی نباشد که متاسفانه باید بگویم اینگونه است و کرمان عکاس خبری ورزشی که پای ثابت برنامهها باشد ندارد، که اگر داشت الان ورزشگاه را پر میکردند؛ که نکردند و نیستند.
ذوقم برای عکاسی تبدیل به حسرت شد؛ یادم آمد زمانی که تازه عکاسی را شروع کرده بودم همین تیم مس در آسیا رقابت میکرد، ما تعدادی عکاس کرمانی بودیم که بازیها را پوشش میدادیم هرچند آن زمان هم تعداد ما در قیاس با دیگر عکاسان ناچیز بود و همیشه غیرکرمانیها غالب بودند، اما حداقل بودیم و حضور داشتیم، نه مثل امروز که دیگر همان عکاسان هم نماندند و عرصۀ خبری را رها کردند.
چه شده که به جای پیشرفت به اینجا رسیدیم؛ جوابش واضح است و همه میدانند که بر عرصۀ خبری در این سالها چه گذشته که بیانش تکرار مکررات است، اما در همین اوضاع هم میشد وضعیتی غیر از این داشت؛ مگر بقیه ندارند؟ همین اصفهانی که عکاسانش را در عکس میبینید و با لنزهایی که هیچ عکاس کرمانی آنها را ندارد خودنمایی میکنند چه کردند که به اینجا رسیدند، هیچوقت این سوال را پرسیدیم و پرسیدهاند؟ اصلا برای کسی مهم است؟ همۀ بحثها که مالی نیست، هرچند خیلی مهم است؛ اما باید بستر هم فراهم باشد، آیا این برای رشد و پرورش عکاس خبری ورزشی کرمانی فراهم بوده و شده؛ آیا در این سالها هیچ دورۀ آموزشی برگزار شده؟ ما همه که وارد این عرصه شدیم خودمان بر اساس علاقه و شوقمان تجربه کردیم و آموختیم و جلو رفتیم و خودمان دنبال فلان دوره و استاد بودیم؛ یادم نمیآید هیچ ارگانی برای رشد عکاسی خبری ورزشی تلاشی کرده باشد.
خب باید هم هیچ عکاسی نداشته باشیم، میدانم همین اصفهان انجمن عکاسان مطبوعاتی و انجمن عکاسان حرفهایاش فعال است و در کنار اینها، خانۀ عکاسانش دائم در حال آموزش و بهروز کردن اعضایش است؛ انجمنهایی که اصلا در کرمان وجود خارجی ندارند، اصفهان باید هم رشد کند و عکاسانش با تجهیزات بهروز، مسابقات را پوشش دهند، چون دیده شدهاند و با آنها حرفهای رفتار شده و بستر رشد داشتهاند. فولاد مبارکۀ سپاهان 27 عکاس و خبرنگار را با خود به کرمان آورد تا پوشش مناسبی از بازی آخرش داشته باشد چون تفکر حرفهای دارد و میداند این چرخه دو طرفه است و برای همین حاضر است برای عکاس ورزشی هزینه کند و در ارتقایش بکوشد، چون خود او هم از این رشد سود میبرد. تفکری که در کرمان در هیچ حوزهای وجود ندارد و همین است که در این سالها پسرفت کرده و همین میشود که نه تنها تیم شهرمان، بلکه عکاسی خبریمان و شاید خیلی چیزهای دیگرمان هم سقوط میکند.
نظر خود را بنویسید