علیرضا هاشمینژاد
شاخصترین بنای باقیمانده از دورۀ قراختایی «قبة سبز» است. اما شواهد تاریخی نشان از بناهایی دیگر نیز میدهند که اثری از آنها باقی نیست. مهمترین آن بناها مسجد جامع شهر به نام مسجد درب نو است «و هم در این سال(669 ق) مسجد جامع درب نو بنا نهاد» (تاریخ شاهی، 1390: 427). بنا به گزارش صریح سمطالعلی، مسجد به فتوی شهابالدین تخریب میشود. ماجرا از این قرار بوده، شهابالدین پسر تاجالدین السدیدی زوزنی پیشتر به واسطة تهمتی که به ترکان روا داشته بود « سالیانی در حبس و توکیل بماند و بعد از آن در بارۀ او رأی عفو بخش زلت بخشای استیناف تربیت فرمود و مسند تدریس صفه کتبخانه مدرسه قطبیه بدو ارزانی داشت» (منشی کرمانی، 1362: 43). اما به واسطة کینهای که از او به دل داشت «پس از انقراض عهد ترکان فتوی داد ببطلان اوقاف آن ملکه متفضله و تجویز تخریب مسجد جامع درب نو که آن خاتون بنا فرموده بود کرد» (همان). کرمان از جمله شهرهایی است که ساخت چهار مسجد جامع در آن گزارش شده است، اولین آن در سال 75 ق بنا شد، زیرا « تا چون حکومت به عمر عبدالعزیز رسید مسخر کرد و آنجا جامع بساخت» (مستوفی، 1364: 274) و از معاهد و بقاع خیر که بفرمان او بنا کردهاند مسجد جامع داخل شهر کرمانست» (منشی کرمانی، 1362: 14) و به نظر میرسد که مسجد ملک در دورة سلجوقی در مکانی نو و غیر از محل مسجد جامع پیشین بنا شده باشد. و پس از آن جامع مظفری نیز بر بنای مسجد ملک احداث نمیشود. و شواهدی نیست که مسجد جامع مظفری بر بنای مسجد درب نو ساخته شده است (تاریخ شاهی، 1390: 427). بنابراین نشانی از مسجد درب نو نیست.
و اما قبه سبز بنایی است که در زمان براق حاجب ساخته میشود و پادشاهان دیگر قراختایی از جمله ترکان خاتون تکمیل میکنند. تاریخ تکمیل بنا توسط ترکان خاتون 656 ق است. این مدرسه به عصمتیه هم شهره است به واسطة لقب ترکان خاتون که عصمتالدین بوده است. در بارة تاریخ عظمت و زیبایی بنا بسیار گفتهاند (ر.ک روستا، 1361: 485-490) که ضرورت به تکرار آن نیست، اما آنچه از وضعیت فعلی بنا حائز اهمیت است، و این اثر را از مهمترین موضوعات تاریخ معماری کرمان میسازد، بخشهای باقیمانده از سردر و کاشیکاری بنا است که اگر (به ویژه) کاشیکاری و کتیبة آن متعلق به زمان ساخت بنا در سدة هفتم و در بین سالهای 655 تا 688 ق باشد قدیمیترین نمونة کاشیکاری معرق و پیچ تزئینی در معماری ایران به شمار میرود. قبه سبز در زلزله 1314 ش در کرمان از بین رفته و آنچه از آن باقی است سردر بنا و بخشی از کاشیکاری و پیچ تزئینی آن، به همراه بخشی از کتیبة بنا است.
تصویر 1، قبه سبز، اواخر دوره قاجار
چندین گزارش مشاهده از قبه سبز موجود است (اسلامپناه، 1347)، یکی از قدیمیترین آنها مشاهدة سایکس از قبه سبز است. (sykes,1902: 264) که در آن راهنمای سایکس تاریخ بنا را 640 قمری خوانده و کتیبه را هم عمل استاد خواجه شکرالله و استاد عنایتالله فرزند استاد نظامالدین معمار اصفهانی دانسته است. اریک شرودر معتقد است «سازندهای که سایکس نامش را ذکر میکند فرزندی داشت که به بازسازی و مرمت کاشیکاری مسجد جامع محل در همین دوره یا حتی بعد از آن پرداخت (شرودر، 1387: 1473)، که نام وی بر محراب بدون تاریخ مسجد جامع کرمان ثبت است.
ساختمان این محراب را میتوان با درجهای از اطمینان مربوط به تعمیرات سردر بازار مسجد در 967 دانست. تصویری از قبة سبز مربوط به پیش از تخریب کامل گنبد موجود است (تصویر 2) و به اعتقاد روزینتال و شرودر «این عکس هیچ شکی را باقی نمیگذارد که بنا به سدۀ نهم هجری متعلق است» (شرودر، 1387: 1473).
دونالد ویلبر با مشاهده عکس کتاب سایکس از این قبه معتقد است که چنین گنبدی از نظر سبک ساختمان قبل از 1400 میلادی(802 ق) نمیتوانسته است وجود داشته باشد و راهنمای سایکس تاریخ 840 را به اشتباه 640 ق خوانده است، اندرهگدار نیز تاریخ ساخت بنا را 840 ق دانسته است ( اسلام پناه، 1347: 400)
تصویر2، قبة سبز، اواخر دورة قاجار، پیش از زلزله و تخریب بقایای گنبد دوپوش.
تصویر3، قبة سبز، 1383 شمسی
در دورة معاصر نیز اختلاف نظر در مورد تاریخ ساخت وجود دارد، به نظر پیرنیا «در قبه سبز کاشیکاری به حد اعلای خود رسیده است که حتی زیباترین کاشیهای دنیا مثل مسجد کبود به پای آن نمیرسد و قدیمیترین کاشی ایران است» (جوادی، 1379: 13)، محقق دیگری وجود کاشیکاری بسیار ممتاز در مسجد جامع کرمان و مسجد پامنار را که هر دو در سده هشتم ق و دورة آلمظفر ساخته شدهاند، به عنوان داشتن الگوی پیشینی که همانا قبة سبز باشد، دلیل اصالت کاشیکاری قبه سبز و تعلق آن به سدة هفتم قمری دانسته است (همان).
اما نکتة بسیار مهم که در بررسیهای بر پایة معماری نادیده گرفته شده کتیبة بنا است که کمتر به آن از منظر سبکشناسی خوشنویسی توجه شده، نکتهای که در بررسی اسلامپناه به آن اشاره میشود، اما کتیبه و کاشیکاری را به سده دهم ق منتسب میکند ( اسلام پناه، 1347: 404)، که احتمالی دور از واقعیت نیست.
در خصوص اینکه این بنا در وضعیت فعلی متعلق به سده هفتم ق نیست، شرودر بر اساس سبک معماری معتقد است« سبک بنا ما را از اینکه آن را به مدرسه ترکان خاتون وابسته بدانیم منع میکند، بنایی که گویا در همان محله بوده است (شرودر، 1387: 1472). از مهمترین بخشهای بنای باقیمانده کاشیکاری بنا است. « کاشی معرق روی دیوار سمت چپ شامل یک اسپر بزرگ از گلها و نقش درخت انگور تزئینی وابسته به سده پانزدهم م (سده نهم ق) اصفهان در درب امام است (ویلبر وگلمیک، 1376: 560).
تصویر 4/، بخشی از کتیبه سردر قبة سبز، خط ثلث
حواشی بجای مانده بر روی قسمتهای جانبی را میتوان با حواشی مسجد جامع کرمان مقایسه کرد. در سال 996 ق این نوع ساختمان در بناهای بسیاری مربوط به سده پانزدهم توران و خراسان دیده میشود (همان: 560). اما در میان شواهد شیوه خوشنویسی کتیبه، که به قلم ثلث اوایل دوره تیموری و زمان شاهرخ شباهت دارد، محکمترین دلیل عینی است که انتساب بنا را به سدة هفتم ق یا هشتم ق منتفی دانسته و با قطعیت بیشتر بنای فعلی قبة سبز را متعلق به سده نهم ق و به احتمال زیاد همزمان با بنای آستانه شاه نعمتالله ولی بدانیم. دور از ذهن نیست که این بنا بعد از بازسازی در دورة تیموری کاربری یک گورستان خانوادگی قراختایی را از دست داده و نسخههای قرآن موجود در قبۀ سبز از جمله قرآن(ربعه) قراختایی که وقف آرامگاه قراختائیان بوده به آستانة شاه نعمتالله ولی که کتابخانه آن در همان زمان با وقف قرآن خاترا خاتون (839 ق) به عنوان محلی برای نگهداری نسخههای نفیس قرآن شکل گرفته، منتقل شدهاست.
نظر خود را بنویسید