پروین میرزاحسینی
«انسان به امید زنده است» و نور بالاخره راهش را از میان ابرهای تیره پیدا خواهد کرد.
در چند سال اخیر، فراز و نشیبهای زیادی پشت سر گذاشتهایم و شرایطی را سپری کردهایم که شاید گاهی گمان میکردیم پایان این شب دراز، صبح و نوری نباشد، اما گذر زمان و چرخش چرخ روزگار، نشان داد که همچنان پایان شب سیه، سپید است.
وقتی اواخر سال 98 بیماری کرونا شیوع پیدا کرد، شرایط آنچنان سخت شده بود و آنقدر خبرهای منفی همۀ ما را احاطه کرده بود که شاید کمتر کسی گمان میکرد قرار است دو سال بعد، با آرامش بیشتری در بارة این بیماری صحبت کنیم.
در سالی هم که گذشت، اخبار امیدوارانه و شادیبخش، کمتر منتشر شد. همۀ مردم با شرایط سخت اقتصادی روبهرو بودند و ناآرامیهای پیشآمده، هر میهندوست دلسوزی را نگران میکرد.
گاهی خبرهای ناگوار آنچنان گلویمان را فشرد که باز هم گمان کردیم از این سختتر نخواهد شد، اما همه دوام آوردیم، هرچند زخمهایی بر قلب و روحمان تا ابد باقی خواهد ماند.
اما روزگار راهش را طی میکند و بهار در راه است. انسان به امید زنده است و شاید بهتر آن باشد نیمۀ پر لیوان را ببینیم.
هنوز میتوان به لبخندها، شادیها و روزهای روشن، امیدوار بود. شاید همین که میتوانیم باز هم عزیزانمان را در آغوش بگیریم و دستهای گرم یکدیگر را بفشاریم، امیدی برای فرداهای بهتر باشد.
جهان نو میشود، بیایید ما هم بذرهای امیدمان را در دل بکاریم و با آرزوی خوب برای همه، لبخند را به دیگران هدیه کنیم.
کافیست گامی هرچند کوچک، اول برای حال خوب خودمان و بعد برای دیگران برداریم، تا پایان سال، دفتر خاطراتمان پر باشد از نیکی و عشق.
پس دوباره به بهار سلام میکنیم و منتظر شادیها میمانیم.
نظر خود را بنویسید