محمد لطیفکار
در سالهای اخیر به دلیل کاهش تولید پسته، ایران رتبۀ نخست بازار جهانی صادرات این محصول استراتژیک را از دست داده و آمریکا، رقیب تازه نفس ایران در این بازار با افزایش تولید خود، اکنون تعیینکنندۀ قیمت پسته است.
با این حال، وزیر جهاد کشاورزی چند روز پیش در همایش پسته و سلامت اعلام کرد که ایران باید در زمینۀ تولید پسته به جایگاه نخست خود بازگردد. محسن جلالپور کارشناس و فعال اقتصادی پسته در گفتوگو با «استقامت» این صحبتهای وزیر کشاورزی را با برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی و توسعۀ کشت پسته، برابر دانست و تاکید کرد که با قیمتهای جهانی پسته و ارز و محاسبۀ ریالی قیمت تمامشدۀ پسته در ایران، باغریزی جدید به هیچ عنوان بهصرفه نیست.
وی همچنین در این گفتوگو، مهمترین چالش پیش روی صنعت پسته در شرایط فعلی را بحث باقیماندۀ سموم دانست و با بیان اینکه اتحادیه اروپا سختگیرانه در این زمینه برخورد میکند، گفت: «انتظار این است که در جلساتی مانند همایش «پسته و سلامت»، بیشتر به این مسائل و راهکارهای آن پرداخته شود تا اهدافی که امکان دستیابی به آنها وجود ندارد».
در ادامه مصاحبۀ ما با این فعال اقتصادی را بخوانید.
آقای جلالپور، وزیر جهاد کشاورزی چند روز پیش در همایش پسته و سلامت عنوان کرد که ایران باید در زمینۀ تولید پسته به جایگاه نخست خود بازگردد با توجه به اینکه گفته میشود تولید پسته در آمریکا بیش از دو و یا حتی سه برابر ایران است، و از سوی دیگر ایران دچار خشکسالی است و بهرهوری در باغات پسته بسیار پایین است، این سخن وزیر چقدر واقعبینانه است؟
آقای وزیر، مطمئنا این علاقه و اشتیاق را به این مطلب دارد و شک نیست که هر مسئول و یا هر فرد ایراندوستی در کشور علاقهمند است که در زمینههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی جامعۀ امروز، یک جایگاه برتری در دنیا برای خود ببیند و پیشبینی کند. اما اینکه آیا این موضوع شدنی است یا خیر؟؛ از نظر من بهعنوان یک فعال اقتصادی، محالِ نزدیک به غیرممکنِ صددرصد است. به دلیل اینکه ما میتوانیم این مطلب را در سه مقولۀ تولید، بازار و زیرساختهای لازم برای ایجاد این فضا، ببینیم.
در زمینۀ تولید، امسال آمریکا بیش از سه برابر ما پسته دارد و پیشبینی آمریکا این است که تا سال 2025 تقریبا به تولید بالای 600 هزار تن پسته در سال و شاید تا 2030 به نزدیک یک میلیون تن در سال برسد. در ایران اما به دلیل مشکلات جدی کشاورزی که در راس آنها مسالۀ آب قرار دارد و بعد از آن خردهمالکی، عدم صنعتی و مکانیزه بودن صنعت پسته و مطالب متعددی چون شرایط استفاده از سموم، کودها و نهادههای نامناسب کشاورزی، عملا ما امکان جهش تولید را نداریم و ممکن است در سال آینده همانطور که در سالهای گذشته نیز رخ داده، افت تولید را هم داشته باشیم. پس در این زمینه ما تقریبا هیچ منطق، دلیل و مستندی برای حرکت رو به جلو و حتی نزدیک شدن به آمار و ارقامی که آمریکاییها در آن هستند را نداریم.
در زمینۀ صادرات نیز که هم به تبع تولید اتفاق میافتد و هم به تبع ارتباطات جهانی و همچنین ثبات اقتصادی، در هر سه زمینه ما مساله داریم. در تولید به دلایلی که گفتم این امکان را نداریم که بازاری برای آن پیدا کنیم. در عرصۀ بینالملل هم به دلیل تحریمها و روابط بینالملل آنقدر محدود و بسته هستیم که هیچ امیدواری برای اینکه بتوانیم عرصۀ جدیدی را بگشاییم، نداریم. و در عرصۀ ثبات اقتصادی نیز شرایطی که بتوانیم در آن قراردادهای بلندمدت و برنامهریزی بلندمدت را داشته باشیم، نداریم، زیرا بیش از چهار دهه است که دچار بیثباتی، نااطمینانی و عدم پیشبینیپذیر بودن اقتصاد هستیم.
در مورد زیرساختهای لازم برای این امر هم، آنچه که در بُعد ادارۀ اقتصاد کشور و کشاورزی شاهد آن هستیم این است که هیچ برنامۀ مدون و انجامپذیری برای فراهم کردن زیرساختهای لازم نداریم. مثلا ما آبی را مصرف میکنیم که تقریبا مجانی است و حتی پول برقی که این آب را از عمق زمین میکشد را نمیپردازیم. قیمت آب را بهصورت یارانهای و بسیار نازل میپردازیم. و اگر بخواهیم مانند کاری که آمریکاییها کردند را انجام دهیم و آبی را از راه دور منتقل کنیم با قیمتهای امروز هر مترمکعب بیش از سهونیم دلار یعنی بیش از 100 هزار تومان برای ما تمام میشود که کشاورزی با این قیمت آب، امکانپذیر نیست هرچند که امکان انتقال این آب هم زیر سوال است.
در بحث مالکیت ما هیچ حرکت رو به جلویی نداریم. ما قانون ارث را داریم که مالکیتهای ما را خُردتر میکند و هنوز نتوانستیم مالکیت را از مدیریت جدا کنیم. سالهاست بحث «مدیریت واحد، مالکیت محترم» را داشتیم اما تا به امروز در این زمینه هیچ گامی برداشته نشده است.
در زمینۀ مکانیزاسیون و استفاده از تکنولوژیهای نو هم هیچ زیرساختی را فراهم نکردیم. امروز کشاورزی عمدتا هوشمند، از راه دور و با کنترل دیتاها و پیشبینیپذیر بودن، مدیریت میشود و ما هنوز در ابتداییترین مسائل مدیریت کشاورزی ضعف داریم.
پس در هر سه مقوله، در زیرساخت رسیدن به این بازار و این موقعیت، در تولیدی که باید این موقعیت را فراهم کند و در بازاری که باید برای ما این شرایط را ایجاد کند، هیچ نقطۀ روشن و امکانپذیری را نمیبینیم و حتی نقاط منفی و متناقض را مشاهده میکنیم. در تولید ما حتما در آینده دچار معضلات بیشتر خواهیم بود، در بازار با شرایطی که امروز داریم بحث آفتکشها و باقیماندۀ سموم که مسالۀ جدی پسته است، ما حتما رو به افول و عقبگرد هستیم و حتما مشکلات جدیتری خواهیم داشت و در زمینۀ زیرساختها نیز هیچ اقدام آیندهنگرانه و قابل تاملی را شاهد نیستیم.
آقای جلالپور، فاصلهای که بین ایران و آمریکا در حوزۀ تولید ایجاد شده سبب شده آمریکا تعیینکنندۀ قیمت پسته هم باشد. ممکن است آمریکا به دلیل وفور تولیدی که دارد، قیمت پسته را آنقدر پایین بیاورد که دیگر صادرات برای ما بهصرفه نباشد، این یک چالش نیست؟
حتما یک چالش است، ما باید خوشحال باشیم که رقیب ما بسیار تاجرمسلک است و بسیار هوشمندانه عمل میکند. خیلی از عزیزان فعال اقتصادی در زمینۀ تولید و صادرات پسته، پیشبینی میکردند امسال که که آمریکا پسته زیادی دارد و ذخیرۀ زیادی را از امسال به سال آینده منتقل میکند، قیمتها را کاهش دهد. امسال بیش از 150 هزار تن از پسته کهنه در آمریکا به سال نو منتقل شد و حتی در مقطعی از زمان درگیر انبارسازی و ذخیرهسازی این محصول و خالی کردن جا برای پسته نو بودند، و بالای 450 هزار تن هم برداشت داشتند. اما این اتفاق رخ نداد و نه تنها قیمت کاهش نداشت حتی به اندازۀ حفظ قیمت و در بعضی ارقام و بازارها، کمی هم افزایش قیمت را اعلام کرد. این نشان میدهد بازاری که شناسایی کرده را در پیشرو مستعد برای این قیمتها میبیند. یعنی هیچ نگاهی به اینکه ما در بازار رقیب هستیم و ممکن است این قیمتها باعث شود که ما هم در انتفاع و شرایط بهتر به رقابت جدیتر با آمریکا بپردازیم، ندارد. و عمدتا با کنترل، نظارت، دقت و داشتن دیتاها و آمار و کار بسیار موفق و دقیقی که در رصد بازار پسته انجام میدهد، قیمت را تعیین میکند و این تا به امروز لطمهای به ما نزده است. اما این چالش و نگرانی وجود دارد که اگر آمریکا به تولید یک میلیون تن پسته در سال برسد و مصرف دنیا تغییری نسبت به روزهای فعلی نکند، قیمتها کاهش داشته باشد. تا سال گذشته، میزان تولید در آمریکا، سالانه 14 درصد افزایش پیدا میکرده است در حالی که افزایش تقاضای بازار کمتر از 10 درصد بوده است. یک تفاوت حدود 4 درصدی بین میزان افزایش تولید و میزان افزایش تقاضا وجود داشته که به مرور این فاصله را زیاد میکند و این فاصلۀ زیاد باعث میشود که عملا تقاضا نسبت به عرضه کمتر شود. مطمئنا اگر به جایی برسد که محاسبات آنها نشان بدهد که ممکن است جنسی حتی با انتقال دادن از یک سال به سال دیگر، بیشتر در انبارها بماند، کاهش قیمت را مد نظر قرار بدهند. تا به امروز با همۀ تولیدی که آمریکاییها داشتند، این اتفاق نیفتاده است و به جهت استعداد و آمادگی بازار، قیمتها را حفظ کرده و حتی افزایش دادند، اما این امکان وجود دارد که در آینده، به دلیل پیشی گرفتن تولید از تقاضا که سالانه در حال افزایش است این افت قیمت را داشته باشیم.
امروز حداکثرِ قیمت تمامشده برای پستۀ آمریکایی، دوسوم قیمت پستهای است که برای ایران تمام میشود. یعنی اگر فرض کنید پستۀ ایرانی برای باغدار حدود ششونیم تا هفت دلار بهطور متوسط تمام شود، برای آمریکا بین چهارونیم تا پنج دلار تمام میشود و عملا این رقابت را برای ما سختتر و چالش را برای ما بزرگتر میکند، زیرا آنها تا یکسوم قیمت هم که پایین بیاورند باز میتوانند تولید کنند اما ما اگر از این میزان قیمت پایینتر بیاید عملا دیگر تولید مقرون بهصرفه نیست.
و این در حالیست که انواع هزینههای تولید در کشور مرتبا در حال افزایش است. آیا در این شرایط، کسانی که در حوزۀ تولید پسته فعالیت میکنند ادامه میدهند؟
همین امروز هم اگر کسی بخواهد از زمین خالی شروع کند و باغداری و درخت پسته را بهعنوان یک سرمایهگذاری آغاز کند، به هیچعنوان صرف نمیکند. آنچه که امروز باعث شده ما هنوز بتوانیم در بازار حضور داشته باشیم و تولید پسته ادامه داشته باشد، سرمایهگذاریهایی است که چند دهه شروع شده و حتی تا دهۀ 1390 و 1400 هم ادامه داشته است. اما طی یک سال اخیر، با محاسباتی که در جلسات هماندیشی انجام دادیم، مشخص شد با قیمتهای امروز پسته، و قیمتهای جهانی پسته و ارز و محاسبۀ ریالی قیمت پسته بر مبنای قیمت ارزی که در کشور هست و هزینههای تمامشده، به هیچ عنوان باغریزی جدید بهصرفه نیست. ما در قیمت پسته با دو چالش مواجه هستیم، یکی قیمت تمامشدۀ پسته ایران در مقایسه با پستۀ آمریکا است که به دلیل بهرهوری کم، قیمت پسته ما بسیار بالا است و چالش بعدی بحث بیثباتی و غیرقابل پیشبینی بودن و سیاستگذاری اجباری در قیمت ارز است.
بیش از 80 درصد پسته ایران صادر میشود، پس به طور خیلی جدی این موضوع به قیمت ارز وابسته است. قیمت ارز هم در زمانهای مختلف سرکوب میشود. اگر فرض کنیم پایان دولت آقای روحانی، ارز حول و حوش 25 هزار تومان بوده و اگر فرض کنیم که در یک سال دولت آقای رئیسی، حدود 40 درصد بهطور متوسط، تورم داشتیم، یعنی عملا 40 درصد باید به قیمت ارز افزوده میشده است زیرا ارز هم مثل بقیۀ کالاها شامل تورم میشود و اگر با همان 40 درصد حساب کنیم، امروز قیمت ارز بایستی حداقل 35 هزار تومان باشد اما حدود31 هزار تومان است و این نشان میدهد 50 درصد این افزایش قیمت بهصورت امری، مصنوعی و نظارتی سرکوب شده، در حالی که برای بقیۀ قیمتها این اتفاق رخ نداده است. علاوه بر این، برخی قیمتهایی که در ادوار گذشته بهصورت ارز یارانهای یا 4200 تومانی در بازار عرضه میشده مثلا برای بعضی از نهادههای کشاورزی، آن هم در یک سال گذشته برداشته شده که تورم خیلی بیشتری برای باغدار ایجاد کرده است. زمانی که اینها را کنار هم قرار میدهیم، متوجه میشویم این چالش، کمتر از چالش قیمت تمامشدۀ پسته در آمریکا نیست و به این دو علت، ما در یک فضای کاملا ناامن و نامطمئن، به لحاظ قیمت پسته در آینده قرار داریم و به همین جهت عرض میکنم که توسعۀ کشت پسته و توصیه به توسعۀ کشت پسته زیر سوال است.
شما به موضوع باقیماندۀ سموم اشاره کردید. باقیماندۀ سموم یکی از چالشهای صنعت پسته است که میتواند نفوذ ایران را در بازارهای جهانی محدود کند و مشکل جدی برای صادرات ایجاد نماید. تهدیدی که از ناحیه باقیمانده سموم میشویم چقدر جدی است؟
در مورد باقیماندۀ سموم مساله خیلی جدیتر از چیزی است که در مورد آفلاتوکسین بود. اتحادیه اروپا برای مواد غذایی سختگیریهای بسیار زیادی دارد و این سختگیریها سالانه هم افزایش پیدا میکند. چند سالی است که اتحادیه اروپا روی باقیماندۀ سموم متمرکز شده و بسیار جدی عمل میکند. اینکه میگویم این چالش بسیار بزرگتر از بحث آفلاتوکسین است به این دلیل است که امکان پاکسازی پستهای که دارای آفلاتوکسین بود، وجود داشت. بسیاری از شرکتها، پستههای دارای آفلاتوکسین را پاکسازی کرده و بعد از آن پسته سالم را صادر میکردند. اتحادیه اروپا در قانون خود این را پیشبینی کرده بود که اگر پستهای آلوده به سم آفلاتوکسین است، بایستی یا در محل اتحادیه اروپا و زیر نظر بهداشت آنجا پاکسازی شود و یا به کشور برگردد و اینجا کار انجام شود. اما در مورد باقیماندۀ سموم، اتحادیه اروپا اعتقاد دارد که از نظر علمی، امکان سمزدایی از پسته وجود ندارد بنابراین اینکه جنس برگشت داده شود و پاکسازی شود اصلا امکانپذیر نیست. از سوی دیگر اتحادیه اروپا میگوید ما غیر از اینکه حافظ جان و سلامت اروپاییها هستیم باید به دلیل حقوق بشر، حافظ جان و سلامت سایر مردم هم باشیم و در نتیجه اگر با پسته حاوی باقیماندۀ سموم مواجه بشویم، مجبور به معدوم کردن آن هستیم و این خطر بزرگی است. اگر دو پارتی پسته ایران در اروپا دچار انهدام بشود، نه تنها مالکین، باغداران و صادرکنندگان دچار ضرر و زیان جدی میشوند خبر این موضوع سبب میشود مصرف پسته در دنیا دچار یک افت جدی هم بشود، مخصوصا اینکه پسته یک کالای لازمی نیست.
اتحادیه اروپا، هر از گاهی آرتیکلهای کلیدی را دربارۀ مواد غذایی تصویب میکند. تا آرتیکل 66 که در اتحادیه اروپا بوده، دربارۀ باقیماندۀ سموم یا سکوت کرده بود و یا به سادگی و نرمی از آن رد شده بود. اما در آرتیکل 67 که قرار است از ابتدای سال جدید میلادی، یعنی ظرف چند ماه آینده اجرا شود، بهصورت جدی به باقیماندۀ سموم اشاره شده و حد مجاز بسیار پایینی برای آن مشخص کردند و اعلام اینکه هیچ راهی به جز معدومسازی ندارد، جدی است. انجمن پسته، اتاق و اتحادیه خشکبار بنا به درخواست فرآوریکنندهها، صادرکنندگان و تولیدکنندگان پسته درصدد هستند این موضوع را یک سال به تعویق بیندازند و فرصت بگیرند که بتوانیم اینجا تمهید و چارهاندیشی کنیم. اینکه چقدر موفق بشویم، امیدواریم و انجمن، اتحادیه و اتاق نامهنگاری کردند و پیگیری کردند. موضوع باقیماندۀ سموم متاسفانه وجود دارد. میزان و نوع سمی که در باغات استفاده میشود و روش استفاده از سم، هر سه خارج از استاندارد است. میزان سم مصرفشده، بسیار بیشتر است. سمی که استفاده میکنیم یا دستساز است و یا از کشورهایی وارد میشود که استاندارد لازم را رعایت نمیکنند. در استفاده هم، نوع آبی که در تهیۀ محلول استفاده میکنیم، روش سمپاشی و ساعت آن اشکال دارد.
نمیتوان این را انکار کرد. با پاک کردن صورت مساله به جایی نمیرسیم. این مشکل و چالش را در کشور داریم و از سوی دیگر آن سختگیری هم در اروپا وجود دارد و باید جدی چارهاندیشی کنیم.
اخیرا طرف حساب آلمانی ما که 30 سال است با آنکار میکنیم و یکی از طرفداران و پشتیبانهای پسته ایران است و همواره حتی در زمان تحریمها هم روی این بازار ایستاده و مقاومت کرده، سفری داشت برای بازدید در جلسهای که با باغداران داشتیم تاکید کرد این موضوع را جدی بگیرند تا در اتحادیه اروپا دچار گرفتاری با صنعت پسته نشویم و پسته از بازارهای جهانی فاصله نگیرد.
باقیمانده سموم اکنون مهمترین چالش پیش روی سلامت پسته ایران است و انتظار این است که در جلساتی مانند همایش «پسته و سلامت»، بیشتر به این مسائل پرداخته شود و راهکار ارائه شود تا اهدافی که روی آنها امکان دستیابی نیست را به عنوان اهداف آن همایش معرفی کنیم.
آقای جلالپور، پسته در سطح ملی بهعنوان یک کالای ارزآور مطرح است، اما در کرمان اهمیت مضاعفی دارد و با زندگی مردم و کسب و کار آنها ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر پسته دچار چالش بشود و این کسب و کار به سمت تعطیلی یا کوچک شدن برود، شرایط اقتصادی کرمان خیلی دشوارتر خواهد شد. بنابراین کسانی که میتوانند باید در این باره چارهاندیشی کنند. شما که به این موضوع اشراف دارید و با تحلیلگران و فعالان اقتصادی در رابطه هستید، آیا برای این موضوع هیچ تلاشی در حال انجام هست؟
به نظر من یک مقدار زمان برای انجام کاری برای صنعت پسته دیر شده است. متاسفانه مثل خیلی از کارهای دیگر با تاخیر به فکر چاره و تدبیر هستیم. دهۀ 80 بارها ما در مجموعههای دولتی و سیاستگذار، موضوعات کم آبی، مشکلات ناشی از برداشت بیرویۀ آب و آیندۀ صنعت پسته را پیشبینی کردیم. میتوانید مصاحبههای من را مطالعه کنید. من آن سالها که اتحادیه اروپا به ایران سفر میکرد، همواره در سخنرانیها، مصاحبهها و جلسات تاکید داشتم که جریان بسیار نگرانکنندهای به دلیل مصرف بیرویۀ آب و برداشت آب، بهرهوری پایین، قیمت تمامشدۀ محصول، آیندۀ صنعت و وابستگی استان به این جریان، پیش رو داریم. اگر امروز از من سوال کنید که حاصل 15 سال خدمت من در اتاق بازرگانی و شاید شاهکلید و مهرۀ ارزشمند آن چه بوده، به جرات میگویم تمام توانم را از سال 81 به کار گرفتم تا مسالۀ اشتغال، میزان تولید ناخالص کرمان و فضای اقتصادی استان را از بحث کشاورزی و پسته به سمت صنایع معدنی و مجموعهای از ظرفیتهایی که در استان مثل گردشگری، صنایع معدنی و فرآوردههای حاصل از محصولات کشاورزی وجود دارد، سوق بدهیم. در این زمینه، پروندۀ شخصی من هم این را نشان میدهد. سال 81 همزمان با ورود من به اتاق، پایهگذار سیمان ممتازان در استان بودم و پایهگذار و پیگیر بسیاری از صنایع فولادیای بودم که شاید امروز نقطۀ قوت استان نیستند اما حداقل از پسته و استفادۀ نامناسب از آب برای کشاورزی که آن زمان در جو و گندم اتفاق میافتاد، بهتر هستند. شاید بهترین نیستند اما در مقایسه بهتر هستند. من همچنین پایهگذار مجموعۀ پایانۀ صادرات محصولات گلخانهای در اواخر دهۀ 80 در جیرفت بودم تا فضای منطقه را به سمت کشتهای گلخانهای سوق بدهم که هم مصرف آب کمتری دارد و هم بهرهوری بیشتری دارد و در اتاق هم همین حرکت را داشتم. ما این را میدانستیم و هشدار دادیم و مستندات آن در روزنامهها و صداوسیما هم وجود دارد. از زمانی هم که فضای مجازی ایجاد شد، در آن فضا هم موضوع را مطرح کردیم اما تمهیدی نشده است.
به نظرم همین امروز هم در استان دچار غفلت هستیم و حتی به موضوع باقیماندۀ آبی که تمدن کرمان را میتواند در آینده نگه دارد و حداقل کرمان را بهعنوان یک منطقۀ سکونت بعد از چندین هزار سال قدمت حفظ کند را هم نمیپردازیم و مانند قبل جلو میرویم. حداقل نیاز، توقع و انتظار این است که امروز به سمتی حرکت کنیم که از این فضا فاصله بگیریم که همین هم اتفاق نمیافتد. در حرف و صحبت برخی عزیزان مواردی را مطرح میکنند، اما وقتی میشنویم که هدف این است که پستۀ کشور دوباره به مقام اول برگردد، یعنی اینکه میخواهیم دوباره تولید پسته را افزایش دهیم و دوباره آبهای زیرزمینی را استفاده کنیم. آب تجدیدپذیر که نداریم، همۀ آبهایی که امروز برای صنعت پسته استفاده میشود آبهای تجدیدناپذیر هستند و به این ترتیب میبینیم که این جریانی است که اصلا به آن توجه نمیشود اما همین امروز هم حداقل راهکارهایی برای حفظ وضع موجود برای آیندگان وجود دارد.
به جز این تلاشها، آیا برنامههای سیستماتیک و منظمی هم وجود دارد؟
خیر. متاسفانه کار سیستماتیکی انجام نشده و حتی همان بخشی که به عنوان آبیاری تحت فشار مطرح شد و تسهیلات و یارانههایی که برای آبیاری تحت فشار گذاشتند صرف این نشد که برای کاهش بهرهبرداری از آب اتفاق بیفتد. بلکه اینقدر بیبرنامه و بدون کنترل و نظارت اجرا شد که برخی از عزیزانی که این تسهیلات را دریافت کردند به توسعۀ کشت پسته پرداختند و از آب مازاد، باغ جدید ایجاد کردند. بدون فکر به اینکه این کارها برای این اتفاق میافتد که ما مصرف آب را کم کنیم و بهرهوری را افزایش دهیم. هیچ کار سیستماتیکی نشد و همان میزانی که ما افتخار میکنیم که آبیاری تحت فشار را طی این سالها چندین برابر افزایش دادیم، که البته هم این کار انجام شده و هزینه هم برای آن پرداخت کردیم و همۀ باغداران ازجمله خود من از آن استفاده کردیم، در بسیاری از نقاط به توسعۀ باغ و یا استفادۀ مجدد از این آب برای بخشهای متعدد کشاورزی منتهی شده است و دلیلش هم این بوده که هیچ کنترل و نظارتی نبوده و صاحب آب و باغ، فکر کرده که اگر خودش استفاده نکند دیگران استفاده خواهند کرد و حق او در جای دیگری مصرف میشود و این باعث شده این رقابت ناسالم به جهت استفادۀ بیشتر از آب موجود، ما را به جایی برساند که امروز فضای نگرانکنندهای پیش رو داریم.
نظر خود را بنویسید