اسما پورزنگیآبادی: علفهای بلند و درختهای بلندِ کمجان کاج که برخی کاملا بیبرگ و سوخته و برخی دیگر، رنگ تنهشان به سیاهی میزند و بهجای زندگی و سرزندگی، از نیستی حکایت میکند، تصویری مکرر در یکی از زیباترین بناهای تاریخی کرمان است. باغموزه هرندی یا به قول قدیمیترها «دولاب هرندی».
شاید اگر امروز کسی از جغرافیایی پرآب به کرمان بیاید و از برخی بناهای تاریخی که در کرمان از آنها بهعنوان باغ یاد میشود دیدن کند؛ نخستین حیرت او از این خواهد بود که: کو باغ؟ چرا که در این باغات که امروزه بیشتر برای سیر و سیاحت و پذیرایی استفاده میشوند؛ جز نهالهایی کوچک از درختانی بیثمر و گلها و گلدانهایی تزئینی، چیز دیگری نیست. آن هم در حالی که تصور از باغ، حتی در جغرافیایی کمآب مثل کرمان، انبوهی درخت و سایه و سبزینگی است.
با این حال، باغ هرندی هنوز توانسته نشانههایی از باغ بودن خود را حفظ کند؛ اما با اوضاعی که درختان آن دارد، این نگرانی پر بیراه نیست که کاملا بخشکد و همچون همتایان خود، تنها نامی از باغ بودن آن در اذهان بماند!
این مجموعه، نشانی از ترکیب موزون تاریخ و طبیعت و فرهنگ دارد و با در برگرفتن موزه باستانشناسی و موزه سازها و بهویژه به دلیل موقعیت مکانی که در شهر کرمان دارد، قابلیت آن را داراست تا به عنوان یکی از مکانهای تفریحی و گردشگری پرطرفدار، مقصد بسیاری از شهروندان کرمانی باشد؛ مردمانی که در کمبود چنین امکاناتی، مجبورند در اوقات فراغت خود به سفرهای برونشهری تن در دهند.
به گزارش استقامت، دوران ساخت این باغ تاریخی را به سالهای 1280 تا 1285 قمری تخمین زدهاند. این باغ در سال 1313 شمسی توسط ابوالقاسم هرندی تاجر خوشنام و معروف کرمان خریداری شد و چند دهه بعد، در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفت. به دلیل معماری خاص و فضای مناسبی که این مکان دارد، آن را بهعنوان یکی از باغموزههای مهم کشور معرفی کردهاند.
گوناگونی درختان
درختان باغ، بیشتر در قسمت جنوبی آن کاشته شده و گفته میشود که در گذشته شامل درختانی در حاشیۀ معبرها از جمله سرو و کاج و درختانی میوه مثل انار و انگور بوده که در کرتهایی بیشتر مستطیلیشکل کاشته شده بودند. درختان انجیر، توت، سیب، زرشک و گلابی هم در این باغ وجود داشته است و در ضلع شرقی آن، در سمت چپ ورودی، داربستهای انگور چسبیده به دیوار نیز وجود داشتهاند.
چرا دولاب؟
دکتر حجت گلچین پژوهشگر بناهای تاریخی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر دربارۀ ارزشهای معماری چنین آثاری در گفتوگو با فردایکرمان توضیح داده است: «در کرمان ساختاری داشتیم که به آن «دولاب» میگفتیم. اصطلاحی که تنها در کرمان بهکار میرود. مثلا دولاب رستمخان، دولاب کُنت، دولاب اکبرآباد، دولاب حسینخان و دولاب ژرژ. دولاب، یک خانۀ اعیانی است که آبیاری باغ آن از طریق «گاوگرد» انجام میشده است. برای اینکه تصویر بهتری از این خانهها داشته باشید باید بگویم که در گذشته، غالب خانههای موجود در بافت فشرده و مسکونی شهر که مربوط به اقشار عادی جامعه بودند، وسعت چندانی نداشته و در آنها معمولا یک حوض و یک چاه آب وجود داشته است. در این خانهها، معمولا از طریق چرخپا و با کمک «دَلو» آب را از چاه بیرون میکشیدند و به طریقی حوض منزل را آب میکردهاند. حوضها هم مشرف به باغچه بود. از این آب حوض، برای مصارف خود از جمله شستن ظرف و لباس و حتی استحمام در تابستان استفاده میکردند و در نهایت، در دورههای زمانی خاصی، مثلا شاید ماهی یکبار، این آب را راهی باغچه میکردند».
وی افزود: «اما اگر مساحت خانه از حدی بزرگتر و باغ بزرگتر میشد با حوض و دلو و چرخپا نمیشد آن را آبیاری کرد. چنین خانههایی مثل باغ هرندی، گاوگرد داشتند».
وی ادامه داد: «گاوگرد چرخی بود که با نیروی یک گاو میچرخید و چرخدندهای داشت که با چرخدندۀ دیگری درگیر میشد و با حرکت حیوان، حرکت دورانی افقی را به دوران عمودی تبدیل میکرد. دور چرخدندۀ عمودی آن، دولابچههایی کوچک، یعنی همان کوزههای سفالی به ریسمانی متصل بودند که وقتی ریسمان از دور چرخ یه داخل چاه میرفت، این کوزهها آب میشد و در یک چرخهی تکرار شونده مرتبا پر و خالی میشدند و آب از چاه طی این فرایند بیرون کشیده میشد و در یک مسیری که به آن «زوک» میگفتند جاری و وارد استخری میشد. بعد از طریق استخر که مشرف به باغ بود، باغ آبیاری میشده است».
وی با بیان اینکه چنین ساختاری اگر در خانهای در کرمان بود به آن دولاب یعنی خانهباغی که با گاوگرد آبیاری میشود میگفتند، تصریح کرد: «باید بگویم که از این نظر کرمان سرآمد شهرهای دیگر بود».
گلچین یادآور شد: «مطابق با عکسهای هوایی سال 1335 خورشیدی، بهویژه در حاشیۀ شهر قاجاری و در حوزههای پیرامونی شهر که عمدتا در دورۀ پهلوی اول توسعه یافته بودند، پر از دولاب بود. از چوپانمحله و خیابان فردوسی که شاخصترینِ آن دولاب امانالله خان حوالی پارک نشاط فعلی بود تا خیابان سرباز و شاهزاده محمد که دولاب «کُنت» بود، تا دولابهای زریسف و بعد دولاب هرندی و دولاب اکبرآباد در فیروزآباد».
مرمت لاکپشتی
طی چند سال اخیر، خشکیدگی درختان باغ هرندی یکی از دغدغههای دوستداران میراث در کرمان بوده است. سال 98 جمعی مقامات از استانداری و شهرداری و میراثفرهنگی به این باغ آمده و طرحی را با عنوان ساماندهی فضای سبز آن آغاز کردند.
در حال حاضر اما، درختان باغ نهتنها شاداب نیستند که دچار خشکیدگی نیز شدهاند.
فریدون فعالی که تیرماه سال 98 بهعنوان مدیرکل میراثفرهنگی استان کرمان معرفی شد، در نخستین ماه حضورش، در جمع خبرنگاران اولویتهای خود را اعلام و تصریح کرد: «مرمت و ساماندهی باغموزه هرندی یکی از اولویتهایم است و قول میدهم به یکی از زیباترین مکانهای شهر و استان کرمان تبدیل شود».
سه سال از این وعده گذشته و چهارم تیرماه امسال، مجتبی شفیعی معاون میراثفرهنگی استان کرمان به ایرنا خبر داد که طرح مرمت و ساماندهی این باغ پیشرفت فیزیکی ۷۰ درصدی دارد و توضیح داد: «عملیات مرمت باغ حدود دو سال آغاز شده اما به دلیل اینکه اعتبار آن به صورت مقطعی تامین میشود، روند مرمت بنا نیز کند پیش میرود».
وی البته گفت که بهتازگی، از محل کمکهای شرکتهای معدنی استان بودجهای به این طرح اختصاص داده شده و در حال تهیه شرح خدمات برای ادامۀ کار مرمت هستیم.
روز سهشنبه 21 تیرماه، دربارۀ وضع نابسامان فضای سبز باغ از فریدون فعالی مدیرکل میراثفرهنگی استان کرمان پرسیدم. او گفت که باغموزه هرندی در مرحلۀ بازسازی است. هربازسازی هم که بخواهد انجام شود، به هم ریختگیهایی دارد. اما کار مرمت و بازسازی در حال انجام است.
او افزود: «خانۀ قرچهداغی و قسمتی از ضلع جنوبی حوض وسط باغ را هم به عنوان بستۀ سرمایهگذاری تعریف کردهایم تا آن را واگذار کنیم. این آشفتگی را شما به این دلیل میبینید که پروژه در دست اجراست. وقتی تمام شود این آشفتگی حتما بهتر خواهد شد».
او دربارۀ فضای سبز باغ گفت: «دربارۀ فضای سبز با شهرداری صحبت کردهایم و در مقطعی از شهرداری خواستیم برای احیای آن کمک کند تا شرایط برای استفادۀ آن توسط مردم شهر مهیا شود. الان هم اعلام میکنم که میراثفرهنگی آمادگی دارد تا با مشارکت شهرداری فضای سبز باغ را احیا کند».
فعالی در پاسخ به این پرسش که: پس خودتان برنامهای برای فضای سبز ندارید و منتظر کمک شهرداری هستید؟ توضیح داد: «در سفر هیات دولت، اعتبار ویژهای برای این موضوع اختصاص دادهایم ولی سایر نهادها هم باید کمک کنند. شاید فضای سبز در حوزۀ تخصصی ما نباشد و باید دیگر دستگاهها نیز به ما کمک کنند».
وی در پاسخ به این پرسش که این باغ و درختها در اختیار میراثفرهنگی است و باید مراقبت میشد؛ چرا کوتاهی شده است؟ اظهار کرد: «همکاران ما از باغ شازده هر از گاهی میآیند و مراقبتها را انجام میدهند».
مدیرکل میراثفرهنگی در پاسخ به این پرسش که این چهطور مراقبتی است که اغلب درختان قدیمی از جمله درختهای کاج خشک شده است؟ به این توضیح بسنده کرد: «در حال مرمت و بازسازی این مجموعه هستیم و انشاءا... این کارها هم انجام میشود».
از اظهارات مدیرکل میراثفرهنگی چنین برمیآید که نجات این درختانِ رو به موت در اولویت نیست. در چنین شرایطی، شما فکر میکنید چهطور میتوان این باغ نیمهجان را نجات داد؟
نظر خود را بنویسید