نمیدانم بابت خبر کشف «یک تونل باستانی در منطقۀ خنامان» که هفتهی گذشته، خبر آن را به عنوان تیتر یک نشریهی استقامت برگزیدیم باید خوشحال باشیم یا ناراحت؟
علیالقاعده در وهلهی اول، باید همهی علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران شادمان باشند که یک سند مهم و پر افتخار مربوط به هزارههای قبل از میلاد از زیر خاک بیرون آمده و خودش را به ما نمایانده است، تا از این پس خنامان بیش از پیش، مورد توجه کاوشگران تاریخ و گردشگران فرهنگی قرار گیرد.
از سوی دیگر، اما به تجربه دریافتهام امثال این محوطههای باستانی، بعد از مدتی بدون کاوش و تحقیق رها میشوند؛ چون هر کاوش و مطالعهای پول میخواهد که میراث فرهنگی معمولا ندارد. اگر هم داشته باشد، آنقدر بناهای تاریخی در حال تخریب داریم که رسیدگی به آنها اهمیت بیشتری دارد.
بنابراین حالا که جای این تونل تاریخی پیدا شده است باید دعا کنیم خداوند این محوطه را از چنگ گنجیابان محوطههای باستانی و غارتگران میراث فرهنگی نجات بدهد.
خنامان پیشتر هم در زمینهی داشتههای میراث تاریخی خود را نشان داده است. حدود صدوبیست سال پیش سرپرسی سایکس انگلیسی که در آن زمان کنسولگری انگلستان را در کرمان اداره میکرده است، سفری به این منطقه کرده و تعداد قابل توجهی از اشیاء مفرغی آنجا را بار الاغ کرده، با خود به کرمان برده، و پس از آن در سفری که به لندن داشته، در اختیار موزه بریتانیا قرار داده است.
اینکه این آثار را فروخته یا به موزه هدیه داده فعلا برای ما اهمیت ندارد، مهم این است که این آثار ارزشمند تاریخی امروز دیگر به ما تعلق ندارند. مدیریت موزه البته لطف کرده و روی غرفهای که این اشیاء نگهداری میشود از گنجینهی «خنیمان» نام برده است.
قصهاش را طولانی نمیکنم و میدانم که امکان بیان جزییات بیشتر در این مجال نیست. صرفا خواستم بگویم به کشف تونل باستانی هم نباید خیلی دلخوش باشیم. ای بسا باید نگران هم باشیم!
خنامان جایی است مثل شهداد، جیرفت، تل ابلیس، کهنوج، تپهیحیی و صدها محوطهی باستانی و تاریخی دیگر که باید قدر آن دانسته شود و از آن مراقبت کنیم؛ البته مراقبت تنها نه؛ باید کاوشهای علمی را هم در دستور کار قرار دهیم.
نظر خود را بنویسید